
در زمينه مخالفت مرحوم حاج ميرزا جواد آقا مجتهد با سياست استعماری روسيه تزاری٬ ابوالحسن احتشامی٬ داستان جالبی از وی نقل می کند. او می نویسد: «حاج ميرزا جواد از علما و فقها و مجتهدین طراز اول آذربایجان به شمار می رفت که مدت ها با اجرای قانون «رژی» مبارزه کرد و در سراسر آذربایجان٬ استعمال توتون و تنباکو را تحریم نمود و چون در شهر تبریز و سایر نقاط آذربایجان شهرت و نفوذ بسزائی داشت ناصرالدین شاه او را به تهران احضار کرد تا بلکه او را راضی کند که از در دوستی درآید و از مخالفت با اجرای قانون «رژی» چشم بپوشد٬ ولی حاج ميرزا جواد به این امر تن نمی داد٬ تا این که روزی ژنرال قونسول روسيّه تزاری در تبریز از او ملاقات کرد و مخالفت و مقاومت او را درباره قانون رژی ستود و گفت امپراطور روس تلگرافی مخابره نموده و متذکّر شده که با علمای ایران در راه مخالفت با رژی از هر نوع کمک و همکاری مضایقه نخواهد کرد. حاج ميرزا جواد٬ پس از شنيدن این پيام٬ سخت آشفته حال و عصبانی گردید و فردای آن روز مردم شهر را به مسجد خوانده و در بالای منبر گفت: «من تا امروز٬ تکليف شرعی خود را در این می دیدم که با شاه از در موافقت نيایم و با قانون «رژی» مخالفت نمایم٬ ولی از دیشب٬ رأی و عقيده ام عوض شد٬ زیرا می بينم که اجنبی ها می خواهند در کار ما دخالت نموده و از این وضع به نفع خود استفاده کنند از این رو من بر خود واجب می دانم که امر شاه را اطاعت کنم٬ ولو آن که به عقيده من شاه مرد جابر و ظالمی باشد. از این جهت فردا به طرف تهران حرکت می کنم و با ناصرالدین شاه هماهنگی می نمایم.»