انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرحی کوتاه

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شمس الدين، ابوالعباس احمد بن محمد بن ابراهيم بن ابى بكر بن خلكان معروف به ابن خلكان، در سال 608ق در شهر اربل و در مدرسه ملك المعظم متولد شد. نسب او به يحيى بن خالد برمكى مى‌رسد. البته برخى اين مسأله را انكار كرده‌اند، اما خود او هميشه از نسبش دفاع كرده است. پدر او نيز تا آخر عمر در مدرسه ملك المعظم به تدريس پرداخت.
وى در سال 626ق از وطنش به حلب رفت. مدتى در دمشق اقامت كرد و بعد به عنوان نائب قاضى القضاة مصر روانه آن ديار شد. پس از چندى به دستور «الظاهر بيبرس» (چهارمين سلطان مصر در سال‌هاى 657 تا 676ق) در سال 659ق به سمت قاضى القضاة دمشق منصوب شد و در آن‌جا امور قضايى تمام شامات و نيز تدريس در هفت مدرسه معروف آن را نيز به عهده داشت.
وى در درس شرف الدين ابوالفضل احمدبن منعه فقيه و پس از آن محمد بن ابراهيم بن خلكان حضور داشت و بعد از اين دو، در محضر شيخ ابوجعفر محمد بن هبة الله بن المكرم، علوم حديث و صحيح بخارى را آموخت. او علم خلاف را نزد شيخ اثيرالدين مفضل بن عمر ابهرى در سال 626ق ياد گرفت. به دليل مهاجرت‌هاى مختلف با بزرگان زيادى ارتباط داشت و اين ارتباطات، تأثيراتى روى شخصيت وى گذارده است. او مورد تمجيد برخى از شعراى معاصر خود چون رشيدالدين فارقى، سعدالدين فارقى و نورالدين مصعب قرار گرفت.
وى علاوه بر قضاوت، به علوم فقه و اصول نيز پرداخت. در تاريخ، نحو و ادب عرب نيز چيره دست بود. از او اشعار لطيفى نيز بر جاى مانده و اين بيانگر آن است كه در سرودن غزل و دو بيتى چيره دست بود. در مورد وى گفته‌اند: «ابن خلكان شعرشناسى است كه 17 ديوان شعر را حفظ كرده و آگاه‌ترين افراد به ديوان متنبى است.» او اهل سنت و جماعت بود و در اين زمينه تعصب خاص داشت و اين مسأله در کتاب معروف او و نيز داورى‌هايش كاملاً نمودار است.
از او اثرى نفيس و گرانقدرى با عنوان «وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان» به يادگار مانده است. وى تدوين اين کتاب را در قاهره و در سال 654ق آغاز نمود و در سال 672ق، در همان شهر، به اتمام رساند. اين کتاب شرح حال 846 نفر از اميران، وزيران، دانشمندان و عارفان ايرانى و اسلامى است كه بر اساس حروف معجم تنظيم شده است. اين کتاب از مفيدترين و بزرگترين كتب فن رجال است. وى در اين کتاب، سرگذشت سه گروه از بزرگان يعنى صحابه پيامبر(ص)، تابعين (به استثناى چند نفر) و خلفا را ذكر نكرده و علت اين امر را كثرت اطلاعات در مورد ايشان بيان كرده است. اين کتاب در سال 930ق توسط ظهيرالدين اردبيلى به فارسى ترجمه و در سال 1284ق توسط معتمدالدوله فرهاد ميرزا، همراه با تصحيح و اضافاتى به عربى چاپ شد. اين کتاب همچنين به زبان‌هاى ديگرى چون بريتانيايى، فرانسه و تركى ترجمه شده است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -