انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «حسن حائری قزوینی» (1380 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
حائری قزوینی، حسن‌بن محمدباقر، فقیه و متکلم امامی قرن چهاردهم است.
حیات
وی در ۱۲۹۶ در کربلا به دنیا آمد.
جد پدرش، سیدمحمدباقر موسوی قزوینی، ملقب به معلم‌السلطان، وطن خود، قزوین ، را به قصد کربلا ترک کرد.
سیدابراهیم موسوی قزوینی، صاحب ضوابط‌الاصول، از فرزندان اوست.
جد مادری او نیز سیدعلی طباطبایی ، صاحب ریاض‌المسائل ، است.
فعالیت علمی
حائری در کربلا مقدمات علوم دینی را فراگرفت و در ۲۳ سالگی برای ادامه تحصیل به نجف رفت و نزد استادانی چون آخوند محمدکاظم خراسانی و سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی درس خوانده.
در ۱۳۳۰، یک سال پس از درگذشت آخوند خراسانی، به سامرا نقل مکان کرد و از شاگردان میرزا محمدتقی شیرازی شد.
حائری پس از سه سال اقامت در سامرا، با آغاز جنگ جهانی اول و آشفتگی اوضاع سیاسی عراق و اشغال بخشهایی از آن به دست انگلیسیها، به کربلا بازگشت و تا پایان عمر در آن‌جا به تدریس و تألیف و تحقیق پرداخت.
خصایص
حائری قزوینی را فقیهی بلندمرتبه، صریح‌الرأی و مؤلفی توانا دانسته‌اند.
وفات
او در ۱۳۸۰/۱۳۳۹ش در کربلا درگذشت.
آثار
آثار او عبارت‌اند از: الامامةالکبری و الخلافةالعظمی، در هشت مجلد، که جلد اول آن در ۱۳۷۷/۱۳۳۶ش در نجف به چاپ رسید؛ البراهین‌الجَلیة فی دفع تشکیکاتِ الوهابیة، در پاسخ به چند شبهه و مدعای ابن‌تیمیه و به تبع او، وهابیان ، در مقولاتی مانند شفاعت و توسل و زیارت ، که در ۱۳۸۲/ ۱۳۴۱ش در نجف چاپ شد (کتاب با عنوان نقدی بر اندیشه‌ی وهابیان، به فارسی برگردانده شده است)؛ المَناهِجُ السَّویة و التُّحفةُ الامامیةُالحائریة، یا المناهج الحائریة، در رد کتاب الهدیة السُّنیة و التُحفةُ الوهابیةُ النَجدیة التُحفةُ الاثنا عشریة فی نَقض کلماتِ الوهابیة؛ هُدی‌المِلة الی انّ فدک من‌النِّحلة، درباره غصب فدک ، که در ۱۳۵۲/۱۳۱۲ش تألیف و در نجف منتشر شد شرح اللُّمعَةُ الدمشقیة، که بخشی از آن به چاپ رسیده است رساله اکمال‌الدین در شرح تکملة تبصرة المتعلمین آخوند خراسانی، که در واقع تقریرات درسهای فقهی خراسانی است و اصول الفقه، که تقریرات درس اصول آخوند خراسانی است.
وفات «حسن حائری قزوینی» (1380 ق) (۲۴ دی ۱۳۳۹ش)

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -