انهار
انهار
مطالب خواندنی

حکم گوشت گراز (مرجع تقلید آیةالله خامنه ای)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
سوال آیا گوشت (گراز) حلال است یا حرام؟
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(مدظله)
 
جواب: سلام علیکم؛ گوشت (گراز) حرام است. یاحقّ.
سوال آمگر نه اینکه گراز مانند حلال گوشتانی نظیر گاو و ... سم دارند و میچرند (گیاه خوارند نه گوشت خوار) و از فزولات خود تغذیه نمیکنند پس چرا حرام گوشت معرفی شده اند؟
جواب: حرام‌ها و حلال‌های خداوند دارای مصلحت‌ها و حكمت‌هایی است كه با پیشرفت علوم بدان‌ها بیشتر پی می‌بریم. به عبارت دیگر قرآن به برخی نكات اشاره می‌كند كه علوم پزشكی و عقل آدمیان درصدر اسلم آنها را كشف نكرده بود كه نمونه‌ ی آن همین تحریم گوشت خوك است كه برخی از مضرات و حكمت‌های آن اشاره می شود:
برخی صاحب نظران در مورد حرمت گوشت خوك به برخی از حكمت‌های قرآن اشاره كرده‌اند كه بعضی از آن موارد را در اینجا می‌آوریم و برای آگاهی بیشتر از این موضوع منابعی را جهت مطالعه معرفی می‌كنیم:
در مورد فلسفه‌ی حرمت گوشت خوك از دو جهت می‌توان سخن گفت:
الف. تأثیرات روحی و روانی گوشت خوك:
خوك حتی نزد اروپائیان كه از گوشت آن می‌خورند سمبل بی‌غیرتی است و حیوانی كثیف است.
خوك در امور جنسی فوق العاده بی‌تفاوت و لا أبالی است و علاوه بر تأثیر غذا در روحیات كه از نظر علمی ثابت شده است، تاثیر این غذا در خصوص لاأبالی گری در مسائل جنسی مشهود است.
یكی از نویسندگان می‌نویسد: خوك غیرت ناموسی ندارد و جفت خود را در معرض خوك‌های نر دیگر قرار می‌دهد و حتی از این كار لذت هم می‌برد، كه این صفات در گوشتش هم تاثیراتی دارد از این جهت اشخاصی كه از آن تغذیه می‌كند همان صفات و اخلاق رذیله را پیدا می‌كنند.
ب. ضررهای بهداشتی و بیماری‌هایی كه توسط خوك به انسان منتقل می‌شود:
برخی بیماری‌ها هستند كه از جمله عوامل ابتلای به آنها گوشت خوك است و استفاده از گوشت خوك در ایجاد آنها موثر است:
1. اسهال خونی؛
2. یرقان عفونی؛
3. انتامیب هیستولتیك، كه انسان را به اسهال آمیبی مبتلا می‌نماید؛
4. بیماری شبه باد سرخ كه در انسان به صورت لكه‌های سرخ و دردناك توأم با سوزش شدید روی دست‌ها ظاهر می‌شود؛
5. تصلب مشرایین ـ دردهای مفصلی و مسمومیت‌ها و علت آن میزان زیاد چربی و اسیداوریك موجود در گوشت خوك می‌باشد.
6. خوك از خوردن چیزهای پلید حتی مدفوع خودش باكی ندارد لذا معده‌اش لانة اقسام میكروب‌هاست كه به گوشت و خون و شیرش هم سرایت می‌كند.
اما برخی بیماری‌ها تنها علت آن، خوردن گوشت خوك است از جمله:
1. «كرم كدوی خوك» كه درعضلات و مغز خوك یافت می‌شود كه انسان را دچارنارسائی‌هایی در دستگاه گوارش می‌كند.
2. «تری شینوز» این نیز كرم دیگری است كه باعث خراشیدن و التهاب جداره امعاء و پیدایش جوش‌ها و دمل‌های پراكنده در تمام بدن و درد شدید عضلانی و سختی تنفس و ناتوانی در سخن گفتن و جویدن غذا و ... می‌شود كه تا به حال درمانی برایش پیدا نشده است.
3. استفاده از گوشت خوك، به علت ثقیل الهضم بودن معده را به زحمت می‌اندازد.
ناگفته نماند كه در كشورهای اسلامی در اثر مبارزه‌ی جدی اسلام، گوشت
این حیوان مصرف نمی‌شود و لذا پیامدهای آن نیز كمتر به چشم می‌آید، اما در كشورهای غربی (اروپا، آمریكا) این ممنوعیت اعمال نمی‌شود ولی با این حال بسیاری از مردم از مصرف آن دوری می‌گزینند حتی در برخی از كشورها مثل برخی قسمت‌های روسیه در اثر شیوع بیماری‌های مربوط به گوشت خوك (كرم تركین یا ترشین) مصرف گوشت آن را ممنوع اعلام كرده‌اند و همچنین بیماری كرم كدوی خوك به صورت گسترده در جهان منتشر شده و در كشورهای اسلامی كه گوشت خوك مصرف نمی‌كنند به ندرت دیده می‌شود.
نتيجه :
حكمت تحریم گوشت خوك را می‌توان پیشگیری از زیان مترتب بر گوشت خوك شمرد ولی این ضررهای بهداشتی و اخلاقی فقط می‌تواند به عنوان فلسفه و حكمت این حكم مطرح شود ـ نه علت انحصاری آن ـ و هنوز باید منتظر كشفیات جدید علمی در این باره باشیم. یاحقّ.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

ویژه نامه ماه مبارک رمضان




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -