انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات آیةالله «مهدي الهي قمشه‏ اي» (۱۳۵۲ ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
ارتحال عالم بزرگوار و محقق و مولف معاصر، حكيم "مهدي الهي قمشه‏اي" (1352 ش)ارتحال عالم بزرگوار و محقق و مولف معاصر، حكيم «مهدي الهي قمشه‏ اي» (1352 ش)
دانشمند بزرگوار و فيلسوف و عارف و شاعر وارسته، استاد محيي‏ الدين مهدي الهي قمشه‏ اي فرزند ابوالحسن الهي، در حدود سال 1280 ش (1319 ق) در شهرضا (قمشه سابق) در استان اصفهان به دنيا آمد. وي در ابتداي جواني در اصفهان از محضر حضرات آيات حاج آقاحسين قمي، آقا بزرگ حكيم خراساني و ميرزا مهدي اصفهاني استفاده برد و خود در فقه، اصول، فلسفه و حكمت به مراتب والايي دست يافت. استاد الهي قمشه‏اي سپس به تدريس فلسفه و حكمت در مدرسه سپه سالار پرداخت و در كنار آن به تحقيق و تاليف روي آورد. پس از تاسيس دانشگاه در كشور، مدرسه سپه سالار كه محفل ادبا و مجلس حكما بود، به دانشكده معقول و منقول تبديل گرديد. حكيم الهي قمشه‏ اي، ضمن تدريس در منطق، حكمت و ادبيات در آن مكان، به عنوان يكي از برجسته‏ ترين استادان دانشگاه تهران شناخته شده و با نوشتن كتاب "توحيد هوشمندان" به اخذ درجه دكترا از دانشكده مزبور نائل آمد. ايشان ضمن تدريس، با جملاتي شيوا، شيرين و پرجاذبه، مفاهيم دشوار فلسفي را بيان مي‏كرد و در تاييد اظهارات علمي خود از اشعار شاعران بزرگ، شاهد مي‏ آورد. در محفل علمي اين حكيم الهي، دانشوران فاضلي پرورش يافتند كه حضرات آيات: سيدابوالحسن رفيعي قزويني، عبداللَّه جوادي آملي، حسن حسن‏ زاده آملي، كاظم مدير شانه‏ چي و سيدمحمدباقر حجتي و... از آن جمله‏ اند. وي قلمي شيوا داشت و با همين شيوايي بود كه قرآن مجيد را به فارسي ترجمه كرد. ترجمه او، از نخستين ترجمه‏ هاي امروزي قرآن در زبان و ادبيات فارسي بود و در زمان خود، مورد توجه روشنفكران، دانشجويان و نسل جديد قرار گرفت. همچنين ترجمه آزاد مفاتيح الجنان، صحيفه سجاديه و كليات ديوان الهي از ديگر آثار اوست. الهي قمشه‏ اي يكي از مردان سير و سلوك معنوي و به معناي واقعي كلمه، اهل توكل بود و مناعت طبع ويژه‏ اي داشت. سرانجام اين حكيم وارسته در شامگاه 24 ارديبهشت سال 1352 ش برابر با 12 ربيع الثاني 1393 ق در 72 سالگي درگذشت و در جوار حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مدفون گرديد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -