انهار
انهار
مطالب خواندنی

اجاره موقوفه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1244 :اگر متولىِ وقف بدون رعايت مصلحت موقوف عليهم، زمين موقوفه را اجاره دهد، چه حكمى دارد؟

جواب: در فرض سؤال، اجاره باطل است.

سؤال 1245 :اگر كسى بدون اجازه متولى شرعى زمين موقوفه را به اجاره بدهد، ومال الاجاره را به مصرف وقف برساند، چه حكمى دارد؟ و آيا اجاره كننده ضامن است؟

جواب: اگر مصلحت در اجازه عقد اجاره و قبض و اقباض و ديگر تصرفات باشد، با اجازه متولى شرعى، آنچه واقع شده تصحيح مى شود و برائت ذمه حاصل مى شود.

سؤال 1246 :آيا اجاره دادن زمين موقوفه به مدت طولانى، مثل صد سال صحيح است؟

جواب: اجاره دادن زمين موقوفه به مدت طويل، در صورتى كه به مصلحت وقف و موقوف عليهم باشد مانعى ندارد. اگرچه حدود صد سال باشد، بلى اگر بطن موجود هنگام اجاره منقرض شدند و هنوز مدت اجاره باقى است، اجاره فسخ مى شود. و تجديد آن منوط به امضاى بطن فعلى مى شود. البته اگر متولى مصلحت وقف را ملحوظ داشته يا ملاحظه مصلحت بطن بعدى را كرده و اجاره طويل المدت داده است، بنابر اقوى اجاره به قوت خود باقى مى ماند.

سؤال 1247 :كسى زمين وقفى را ده ساله اجاره كرده است، آيا جايز است در آن زمين چاه بزند و مازاد بر مصرف خود را به افراد ديگر بفروشد و پول آن را براى خود بردارد؟

جواب: مشروعيت حفر چاه و فروش آب آن، منوط به نظر متولّى شرعى و اداره اوقاف است و در اين رابطه از آنان نظرخواهى شود.

سؤال 1248 :بعضى از متصرفين موقوفات افراد كم بضاعتى هستند، آيا مى شود مال الاجاره موقوفه را كمتر از مقدار تعيين شده گرفت؟

جواب: تخفيف مانعى ندارد ولى مابه التفاوت را از اوقاف منطبقه ديگر محسوب كنيد.

سؤال 1249 :ملكى موقوف بر اولاد ذكور بطناً بعد بطن، توسط يكى از موقوف عليهم اجاره داده مى شود و قبل از انقضاى مدت فوت مى كند، آيا به مجرد فوت، اجاره باطل مى شود؟

جواب: اجاره باطل مى شود. ولى اگر اجاره دهنده متولى باشد و مصلحت همه بطون را در نظر گرفته باشد، اجاره باطل نمى شود.

سؤال 1250 :متولى وقف، زمين موقوفه را چند سال اجاره داده است و مستأجر آن را به نفر سوم واگذار كرده، آيا متولى مى تواند جهت موافقت واگذارى مبلغى دريافت كند؟

جواب: در صورت مصلحت مانعى ندارد. ولى مبلغ مزبور بايد صرف موقوفه شود


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -