انهار
انهار
مطالب خواندنی

تشریح، ترقیع، تلقیح

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال114:با اهداءسلام خاطر مبارك مستحضر است كه علم تشريح وكالبد شناسي انسان از رشته هاي بسيار ضروري پزشكي است،به گونه اي كه بدون انجام اين عمل علم طب كاملاً ناقص وبي معني است.زيرا دانشجوي پزشكي با مطالعه وديدن اعضاء واندام هاي سالم انسان است كه مي تواند پي به وجود عارضه وبيماري يك عضو ببرد.به عبارت ديگر براي پي بردن به وضع غير طبيعي عضو بايستي حتماًوضع طبيعي آن را شناخت.چون اينانند كه بايستي درآينده جراح شده ويا به عنوان متخصص يكي از رشته هاي پزشكي به كار بپردازند.

مي توان گفت كه بدون تشريح انسان ركني از اركان اصلي واساسي پزشكي حذف شده است كه بالطبع مطالعه ساير قسمتهاي پزشكي امكان پذير نخواهد بود.

بي ترديد با تعدي كه با مسؤولين مربوطه در مورد احترام به انسان وبه ويژه مسلمانان دارند وبا تعهدي كه شرعاًدر مورد احترامات ممكنه نسبت به جسد انسان خواهد شد(توضيح آنكه تا كنون اقدامات مسؤولين در مورد استفاده از جسد غير مسلمان بي نتيجه بوده است)،تقاضا دارد نظر مبارك را نسبت به تشريح كالبد انسان براي گروه پزشكي اعلام فرمايند.

جواب: تشريح بدن مسلمانان جايز نيست ودر غير مسلمانان اشكال ندارد.

سؤال115:آيا شخصي كه به علت بيماري مشكوك فوت مي كند ومادر اين بيمارستان جهت تعيين علت مرگ مجبور مي شويم كالبد شكافي كرده علت بيماري ومرگ نامبرده را بررسي كنيم از نظر شرعي مسأله آن چگونه است؟

لازم به تذكر است انجام اين عمل توسط متخصصين مربوطه مي شود وفوق العاده ضروري است با توجه به اينكه اين مركز درماني وآموزشي است ودر تمام مراكز علمي دنيا انجام مي دهند و از نظر يادگيري حرفه پزشكي از واجبات است.

جواب: كالبد شكافي بدن مسلمان جايز نيست مگر در صورتي كه واجب شرعي اهمّي در بين باشد.

سال116:اگر ميّتي مشكوك باشد كه مسلم است يا كافر،و راهي براي حكم به اسلام او نباشد جايز است تشريح كردن آن يا خير؟

جواب: مانع ندارد.

سؤال117:همانگونه كه مستحضريد،علم تشريح از اساسي ترين ضروري ترين قسمت رشتهءپزشكي بشمار مي رود وبنا به عقيدهءاكثريت اطباء ومتخصصين اين رشته بدون تشريح جسد انسان نمي توان انتظار تربيت پزشكاني حاذق وماهر را داشت.باتوجه به اينكه در شرايط فعلي،امكان بدست آوردن جسد انسان كافر در دست نيست واز طرفي جامعه اسلامي هم محتاج پزشكاني است تا از اين نظر نيز به خود كفايي برسد،لذا خواهشمند است نظر مبارك خود را در مورد تشريح در شرايط فعلي مرقوم فرماييد.در ضمن آيا تشريحي كه براين اساس هم اكنون در بعضي از دانشكده ها انجام مي گيرد،شرعي است يا خير؟

جواب: تشريح بدن ميت مسامان جايز نيست مگر در موردي كه حفظ جان مسلماني وابسته به آن باشد.

سؤال 118:من يك شوهري دارم كه بينايي خود را از دست داده است آيا مي توانم يك چشم از خود را به او تقديم كنم؟ زيرا او دوست دارد در اين انقلاب بزرگ نقشي داشته باشد ودر راه اين انقلاب كوشش نمايد.

جواب: در فرض مرقوم جايز نيست.

سؤال119:آيا برداشتن چشم از افراد متوفي مجهول الهّويه كه در كشور اسلامي در ميان سرد خانه هاي بيمارستان مدتي نگهداري مي شوند وبازماندگان واقوام آنها به سراغ اجساد نمي آيند وپيوند زدن (قرنيه)قسمتي از چشم با چشم بيماراني كه به اين نوع حمل جراحّي دارند اشكال دارد يا خير؟

جواب: اگر كفر او احراز نشده جايز نيست.

سؤال 120:معمول است اشخاصي كه كليه ها يا ساير اعضاي آنها فاسد مي شود،ديگري آن عضو ازبدن خود را به آن شخص اعطا مي كند آيا شرعاًشخص مي تواند يك كليه يا يك چشم يا عضو ديگري را كه دو تا هست به ديگري اعطا نمايد يا خير؟

جواب: اگر حيات ديگري منوط به آن باشد وخطر جاني متوجه اعطاءكننده نشوداشكال ندارد.

سؤال121: 1- نظر به نياز بيماران به پيوند اعضا بخصوص كليه نظر حضرتعالي چيست؟

جواب: اگر بيمار در خطر جاني باشد پيوند براي حفظ جان مسلمانان مانع ندارد وتا از بدن غير مسلمان ممكن است عضو مورد نياز برداشته شود از مسلمان جايز نيست.

2-با توجه به آموزش پزشكي،كالبد شكافي تا چه اندازه مجاز است؟و آيا لازم است در وصيّت نامه شخص متوفي اجازه به اين امر داده شده باشد يا خير؟

جواب: تشريح بدن مسلمان حرام است وتشريح بدن كافر مانع ندارد.

سؤال122:اگر مردي زني گرفته وتا چند سال آن زن بچّه دار نمي شود وزن را پيش دكتر برده وممكن است دكتر نطفهء مرد ديگر را با سوزن به آن تزريق كند وبچّه از مرد ديگري خواهد شد،بفرماييد اين كار درست است يانه؟

جايز نيست.

سؤال123:جراحي غددي كه در بدن مي باشد وضرري هم ندارد شرعاًچگونه است؟جراحي بيني ويا گوش جهت زيبائي شرعاًچه حكمي دارد؟

جواب: مانع ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -