انهار
انهار
مطالب خواندنی

التحاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 3 : مردی زنش را طلاق داده، زن در عده با مرد دیگری که جاهل به قضیه بوده ازدواج کرده، بعداً ولدی از این زن به دنیا آمده که صلاحیت دارد از اولی یا از دومی باشد، ولد به کدام یک از آنها ملحق است، اولی یا دومی؟ اگر به دومی ملحق باشد با توجه به جهل زن به حکم آیا بچه ولد شبهه است یا ولد زنا؟

جواب: اگر در عدۀ رجعیه بوده مورد قرعه است، و اگر در عدۀ بائنه بوده ملحق به دوم است، و با جهل ولد شبهه است.

سؤال 4 : اگر زن شوهرداری با مرد أجنبی تبانی کند و قبل از طلاق با آن مرد أجنبی مباشرت کند و چند أولاد بیاورد حکمش چیست؟

جواب: أولاد ملحق به شوهر است مگر آن که خلاف آن ثابت شود.

سؤال 5 : چنانچه مردی با اکراه به زنی تجاوز کند و زن حامله شود، در صورتی که با شوهر خود نیز بعد از تجاوز مکرراً همبستر شود و مجامعت نمای اگر، شوهر ادعاء کند که یقین دارد فرزند مال او نیست، و ضمناً حاملگی مقارن و همزمان با عمل تجاوز باشد، فرزند ملحق به کدام است؟

جواب: اگر از دخول شوهر تا وضع حمل کمتر از شش ماه نباشد ولد ملحق به شوهر است، و دعوای او مسموع نیست.

سؤال 6 : اینجانب همسری داشتم که بعد از دوازده سال زندگی زناشوئی و داشتن دو فرزند به من خیانت نموده است . به دادگستری مراجعه و شکایتی تنظیم نمودم، دادگاه قبل از کیفر خواست و پس از بررسی مدارک و دلائل موجود (و اقرار همسرم به اینکه با شخصی روابط نامشروع داشته نیز اقرار نموده که فرزند بعدی از این شخص به وجود آمده) حکم بر طلاق صادر نموده، و زن دو فرزند اول را به من تحویل و پسر دیگر (سوم) را با خود برده و اعتراف نموه که فرزند سوم از اینجانب نیست ( و من نیز با مدارک زیاد و دلائل قوی و نسخۀ پزشک و اینکه نامبرده مقدار زیادی به من کافور خورانیده و هنوز تحت مداوی می باشم؛ یقین دارم که این پسر من نیست) ولی حالا دادگاه می خواهد این پسر را به من تحمیل کند. لطفاً بفرمائید حکم این قضیه چگونه است؟

جواب: به حسب ظاهر شرع، ولد ملحق به شوهر است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -