انهار
انهار
مطالب خواندنی

وکالت زن در طلاق

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال53:هرگاه وکیل کسی دیگری را وکیل نماید و اجازه دهد به اجراء صیغۀ طلاق در محضر عدلین و آن شخص ثالث مجاز صیغۀ طلاق را از طرف وکیل بخواند آیا صحیح و درست است؟

جواب:در صورتی که وکالتش[1]مطلق باشد مانع ندارد.

سؤال54:شرط حق طلاق از طرف زن در حین عقد(به صورت مطلق یا مشروط)چطور است؟

جواب:اگر شرط وکالت در طلاق باشد صحیح است.

سؤال55:در عقدنامه ای شرط ضمن العقد شده که «اگر زوج بدون رضایت زوجه همسر دیگری اختیار نماید زوجه وکیل – و وکیل در توکیل غیر- بلاعزل باشد که خو د را مطلقه نماید» حال اگر زوجه بدون عذر موجه از زوج تمکین ننماید و موضوع عدم تمکین در داگاه به اثبات برسد و دادنامۀ قطعی بر عدم تمکین و نشوز زوجه صادر گردد و زوج بخاهد به علت عدم تمکین و نشوز زوجه ازدواج مجدد نماید (و یا به علت مذکور ازدواج مجدد هم کرده باشد)آیا زوجه می تواند با وکالت ماخوذۀ ضمن العقد خود را مطلقه نماید؟یا اینکه ازدواج مجدد زوج به علت عدم تمکین زوجه از وکالت ماخوذ مستثنی می باشد؟

جواب:اگر به نحو مطلق شرط توکیل در طلاق شده استثناء نمی شود.

سؤال56:آیا زوجه می تواند هنگام عقد ازدواج با شوهر شرط کند که در مواردی خاص طلاق به دست او باشد؟

جواب:اگر در ضمن عقد شرط کنند که زن از طرف شوهر وکیل باشد که در موارد خاصی خود را طلاق دهد صحیح است.

سؤال57:حضرت عالی در مورد طلاقهائی که در رژیم سابق توسط دادگاه  حمایت خانواده انجام گرفته (که با حکم عدم سازش با اکراه زوج با بدون اذن او طلاق می گرفته اند) فرموده اید باطل است. اینجانب بعد از پیروزی انقلاب در سال1359 از طریق دادگاه حمایت خانواده (با ارائه مدارک و استشهاد مبنی بر عدم سازش همسرم)توانستم حکم عدم سازش بگیرم ولی چون نامبرده حاضر به طلاق دادن نبود از وکالتی که ایشان در ضمن عقد به من داده بود استفاده کردم و با واگذاری مبلغی از مهریه ام خود را مطلقه نموم،آیا این طلاق از نظر شرع مقدس اسلام صحیح است؟

جواب:اگر در ضمن عقد ازدواج یا ضمن عقد لازم دیگر شرط شده که زن وکیل در طلاق خودش باشد و طلاق با سایر شرایط مقرره انجا رفته باشد محکوم به صحت است و گرنه طلاق در فرض سوال باطل است و زوجیت به حال خود باقی است.


1- منظور از وکات وکیل اول است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -