انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «شاه عباس بزرگ صفوی» (1007 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
شاه عباس اول صفوی
شاه عباس اول صفوی، یکی از مقتدرترین پادشاهان ایران و پنجمین پادشاه سلسله صفویّه بوده است.
۱ - معرفی اجمالی
شاه عباس اوّل، فرزند سلطان محمّد خدابنده صفوی و پنجمین پادشاه سلسله صفویّه، در اوّل رمضان ۹۷۸ق در هرات به دنیا آمد.
۲ - رسیدن به پادشاهی
در دوره کودکی اسما حکومت خراسان را داشت. مرشدقلی استاجلو، حاکم تربت حیدریّه، او را تحت حمایت خود گرفت و در ذیقعده ۹۹۶ق وی را به عنوان شاه عباس در قزوین به تخت سلطنت نشاند و پدرش، سلطان محمّد خدابنده، را برکنار و زندانی کرد.
۳ - دوره صلح با عثمانی
شاه عباس پس از سرکوب سران یاغی قزلباش، در سال ۹۹۸ق با دولت عثمانی صلح کرد و به خراسان تاخت و ازبک‌ها را که خراسان را عرصه تاخت و تاز خود کرده بودند شکست داد و عقب نشاند. آنگاه در سال ۱۰۰۰ق پایتخت دولت صفویّه را از قزوین به اصفهان منتقل و با دعوت از کارشناسان نظامی انگلیسی (برادران شرلی) ارتش ایران را به سلاح‌های جدید مجهز کرد.
۴ - دوره جنگ با عثمانی و پرتغال
وی در سال ۱۰۱۱ق با دولت عثمانی وارد جنگ شد و سرزمین‌های اشغالی ایران و قسمت عمده‌ای از عراق عرب را به تصرّف خود درآورد. پس از آن، سپاه ایران به فرماندهی الله وردی خان با اشغالگران پرتغالی که بنادر جنوبی ایران را در تصرّف خود داشتند وارد جنگ شد و آنان را در سال ۱۰۲۳ق از بندر گمبرون (بندرعباس) و در سال ۱۰۳۱ق از جزیره هرمز بیرون راند. در آن زمان اصفهان، پایتخت صفویه، به اوج شهرت و رونق رسید.
۵ - ساخت اماکن و مساجد
در زمان شاه عباس میدان نقش جهان، مسجد شیخ لطف‌اللّه، کاخ عالی قاپو، بازار قیصریه، پل اللهوردی خان و ده‌ها مدرسه و مسجد و بنای دیگر ساخته شد.
۶ - رونق صنعت و تجارت
شاه عباس برای رونق دادن به صنعت و تجارت در اصفهان، ارامنه را از ارمنستان، که مورد حمله عثمانی‌ها بود، به اصفهان انتقال داد و محلّه جلفای نو را برای اقامت آنان بنا کرد. همچنین تبریزیان را که در فنون زرگری و صنایع ظریفه استاد بودند به اصفهان منتقل و محلّه تبریزآباد (عباس آباد) را برای آنان احداث کرد. در آن دوره، هند و ماوراءالنهر و بسیاری از کشورهای اروپایی در ایران تجارتخانه و نمایندگی سیاسی داشتند. شاه عباس به بازسازی راه‌های اصلی کشور پرداخت و ده‌ها کاروانسرا در مسیر این راه‌ها بنا کرد.
۷ - دوستدار علم و فرهنگ
شاه عباس دوستدار علم و فرهنگ بود. به تشویق او بسیاری از علمای جبل عامل، عراق عرب و شهرهای مختلف ایران به اصفهان آمدند و ده‌ها مدرسه علمیه بنا شد و فقه، اصول، کلام، ادبیات، حکمت و عرفان رونق گرفت و روحانیون مناصبی مانند صدارت و شیخ الاسلامی را به دست آوردند. شاه عباس به هنرمندان و شعرا ارج می‌نهاد. علیرضا عباسی و صادقی افشار و بسیاری از ادبا و فضلا در کتابخانه سلطنتی به فعالیت‌های ادبی و هنری مشغول بودند.
۸ - احترام به علما و سادات
شاه عباس احترام و ارادت زیادی برای علما و سادات قائل بود و برای مرمّت و توسعه آستان قدس رضوی و بقاع متبرکه هزینه می‌کرد و پای پیاده به مشهد مقدّس می‌رفت. شاه عباس گاهی شعر می‌سرود. این بیت از اوست:
«نه ز هر شمع و گلم چون بلبل و پروانه داغ یک چراغم ••• داغ دارد یک گلم در خون کشد».[۱]
۹ - خصوصیات اخلاقی
شاه عبّاس مردی سخت‌گیر و بی‌رحم بود.
او پدر خود را محبوس کرد،
دو تن از برادران خود را نابینا ساخت،
پسر ارشد خود، صفی‌قلی‌میرزا، را از سر بدگمانی به قتل رساند،
در حمله به گرجستان بیش از ۷۰۰۰۰ نفر از گرجیان را قتل عام کرد،
در سراسر سلطنت او بساط شکنجه‌های وحشیانه و زجر و آزار برپا بود.
مرگ شاه عبّاس صفوی
شاه عباس در ۲۴ جمادی الاولی ۱۰۳۸ق پس از ابتلا به یک بیماری سخت در شهر اشرف مازندران درگذشت و ظاهرا در مقبره حبیب بن موسی در کاشان مدفون شد.[۲][۳][۴]
پانویس
۱. نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، ج۱، ص۱۱-۱۲.
۲. مصاحب، غلامحسین، دائره المعارف فارسی، ج۲، ص۱۶۶۰.
۳. انوری، حسن، فرهنگ اعلام سخن، ج۲، ص۱۲۲۲-۱۲۲۳.
۴. جعفریان، رسول، صفویه از ظهور تا زوال، ص۱۷۹-۲۸۷.
۱۲ - منبع
مهدوی، سیدمصلح‌الدین، اعلام اصفهان، ج۴، ص۴۹.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -