انهار
انهار
مطالب خواندنی

حقّ حضانت و بچّه داری

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1 : اینجانب از زنم که چند سال پیش طلاقش داده ام فرزندی دارم که اکنون هفت سال دارد، و هر ماه خرج او را به مادرش تحویل می دهم تا از او نگهداری نماید، ولی اکنون می خواهم فرزندم را تحویل گرفته و خود عهده دار نگهداریش باشم، در صورتی که مادرش از تحویل او به من خودداری می نماید. و من هم دیگر نمی خواهم خرج ماهیانۀ او را بدهم، در این صورت وظیفۀ شرعی و اسلامی من چیست؟ آیا می توانم حتماً فرزندم را از دست مادرش که شوهر دیگری دارد بگیرم؟ و در صورت عدم تحویل مادرش آیا درست است که خرج و خارج او را قطع نمایم؟ خواهشمند است جواب مرحمت فرمائید؟

جواب:حق حضانت فرزند پسر تا دو سال و فرزند دختر تا هفت سال با مادر است، و بعد از آن مادر حق ندارد، و پدر می تواند فرزند را تحویل بگیرد، و پدر می تواند فرزند را تحویل بگیرد، ولی در هیچ صورت نمی تواند نفقۀ بچه را قطع کند، و با تزویج مادر در اثناء مدت حضانت حق حضانت او ساقط می شود، و پدر حق پیدا می کند.

سؤال 2 : اگر بچه شهید دختر باشد و همسر شهید بخواهد ازدواج بکند ، در صورتی که پدر شهید حاضر به نگهداری طفل باشد ایا بردن طفل به خانۀ ناپدری صحیح است؟ توضیح اینکه : طفل مزبور سه روز بعد از تولد تا کنون که در خود سیزده ماه است توسط پدر شهید نگهداری می شود.

جواب:ولایت بر طفل با جد پدری است، ولی حق نگهداری فرزند در فرض مرقوم با مادر است اگر چه شوهر کرده باشد.

سؤال 3 : آیا همسر شهید می تواند برای همیشه أولاد شهید را پیش خود نگه دارد یا نه؟

جواب:حق حضانت فرزندی که پدرش از دنیا رفته تا زمان بلوغ با مادر است.

سؤال 4 : داماد اینجانب فوت کرده و دارای دو فرزند ، ( یک پسر دو ساله و یک دختر سه ساله) است. و برادرهای دامادم (که عموی بچه ها می باشند) می خواهند بچه ها را از دختر من بگیرند ، آیا عموهای بچه حق جدا کردن آنها را از مادرشان دارند؟

جواب:عموها حق ندارند.

سؤال 5 : در صورتی که پدر طفل، شهید شده باشد و جد بخواهد این طفل را مجاناً نگهداری کند، (بلکه حاضر هم هست مبلغی در مقابل حق حضانت بدهد) مادر هم مدتی که رفته و بچه را به جد داده است؛ آیا چنین عملی جائز است؟

جواب:مانع ندارد.

سؤال 6 : عیال بنده مدتی است مطلقۀ خلعی گردیده، و در حال حاضر دختر یک ساله ای از من دارد، و اظهار می دارد که کودک خرد سال را به او واگذار کنم، و دیگر به سراغ بچه نرفته و حتی به ملاقاتش نروم، و هیچ گونه خرجی و هزینۀ نگهداری به مادرش ندهم. آیا این کار از نظر شرعی اشکال دارد؟ و آیا می توانم بچه را از مادرش جدا نموده و در نزد مادرم یا عیال جدیدم نگهداری نمایم؟

جواب:حق حضانت دختر تا هفت سال با مادر است، و نفقۀ فرزند و ولایت بر او با پدر است، و اگر در اثناء مدت، مادر ازدواج کند حق او ساقط می شود.

سؤال 8 : پدر شهیدی هستم که از پسر شهیدم یک فرزند به یادگار مانده، ولی عروسم اجازه نمی دهد که نوۀ خود را ببینم . از نظر شرعی چه کسی می تواند قیم بچه بشود، من یا مادرش؟ و حقوقی که پس از شهادت پسرم به خانواده اش تعلق می گیرد نمی دانم خرج نوه ام می شود یا خیر. این حقوق چگونه باید تقسیم شود؟

جواب:ولایت بر بچه با جد پدری او است ، و حق حضانت و تربیت با مادر است، و حقوقی که داده می شود بستگی به مقررات دارد، به هر کس مقررات اقتضاء می کند باید داده شود، و تشخیص با مسؤولین است.

سؤال 9 : زن ناشزه ای که خودش خانۀ شوهر را ترک کرده و به خانۀ پدر رفته آیا می تواند با استفاده از حق حضانت ، دختر بچه چهار سالۀ خود را که در خانۀ شوهرش است جبراً تحویل بگیرد؟ آیا شوهر موظف است که کسوه و نفقۀ بچه را نیز به مادرش بدهد؟

جواب:نشوز زن موجب سقوط حق حضانت نی شود، ولی پدر ملزم نیست کسوه و نفقه را به دست مادر بچه بسپارد.

سؤال 10 : شوهر اینجانب در سال 57 به دست مزدوران رژیم طاغوت به شهادت رسیده و از ایشان پسری به یادگار مانده است. اکنون با توجه به مشکلاتی که در زندگی وجود دارد من نمی توانم تنها زندگی کنم، و در خانۀ چپدری، زندگی آن چنان که باید نمی تواند برای من و بچه ام مفید باشد، لذا تصمیم گرفتم با توجه به پیام امام (دربارۀ ازدواج) ازدواج کنم . اکنون چند سؤال دارم:

1 _ در صورت ازدواج تکلیف بچۀ ما چیست؟ آیا می توانم بچه ام را با خود ببرم یا اینکه باید نزد پدر بزرش باشد.

2 _ اکنون من و بچه ام و خانوادۀ پدری شوهرم در ساختمانی که متعلق به شوهرم می باشد زندگی می کنیم و از تمام وسائل زندگی، مشترکاً استفاده می شود، آیا صحیح است یا خیر؟

3 _ چون خودم اموزگار بوده ام از روزی که با هم ازدواج کرده بودیم تمامی حقوقم و حقوق شوهرم را خرج زندگی کرده ایم، و حالا که او شهید شده تمام اموال جزء ارث او به حساب می آید تکلیف من چگونه است؟ آیا می توانم چیزی از آن خانه با خود ببرم؟

جواب:شما می تونید طبق موازین شرعی و مقررات دولت اسلامی ازدواج نمائید و نگهداری بچه بعد از رحلت پدر حق مادر است تا بلوغ او، و آنچه از اموال که مال شما است جائز است در آن تصرف نمائید، و اموال شهید باید بین ورثه تقسیم شود، و تصرف در مال مشترک بین صغیر و سائر باید زیر نظر قیم شرعی و مراعات مصلحت صغیر باشد. 

سؤال 11 : اینجانب مادر شهید می باشم، فرزند شهیدم وصیت کرده که اگر بعد از شهادت وی همسرش شوهر اختیار کند فرزندش به وسیلۀ پدر و مادرش نگهداری شود، اکنون همسر وی ازدواج کرده و شوهر جدیدش صلاحیت اخلاقی ندارد، و او حاضر نیست که پسر چهار ساله اش را طبق وصیت فرزندمان به ما بسپارد . لطفاً دستور فرمائید که ایشان فرزند پسرم را به من تحویل بدهند؟

جواب:در فرض مسأله حق حضانت و سرپرستی طفل با مادر است و نمی توانند طفل را از او بگیرند، و وصیت در این جهت أثر ندارد، ولی ولایت با جد پدری طفل است.

سؤال 12 : آیا محکمه می تواند پدر و مادر ممتنع از حضانت را مجبور نماید که به حق الحضانةعمل نمایند؟ 

جواب:صرف حق الحضانة در آن مقدار که فقط حقّ مَن لَه الحضانة است قابل إلزام و إجبار نیست. بلکه صاحب حق می تواند از حق  خود بگذرد و از حضانت صرف نظر نماید ، ولی نسبت به حق فرزند ( در تر و خشک کردن وی و در تربیت و نگهداری و حفظ او ) اگر مَن عَلیه الحق امتناع ورز حاکم شرع می تواند او را إلزام به رعایت حق فرزند نماید.

سؤال 13 : اگر عمل به حق الحضانه مستلزم عسر و حرج فوق العاده باشد، مثل اینکه گرفتن فرزند از مادر بعد از دو سال و رد به پدر باعث مشقت غیر قابل تحمل برای مادر باشد ( که این مشقت اضافه بر أصل مشقت فراق است که معمولاً متوجه مادر می شود) و یا عمل به حق الحضانة باعث فساد و انحراف اخلاقی و تربیتی باشد و کودک را در معرض فساد قرار دهد ، در این دو صورت آیا باز حق حضانت ثابت است یا به علت حرج و فساد، ساقط می شود؟

جواب:در صورت دوم که کودک در معرض فساد دینی یا اخلاقی قرار می گیرد پدر صلاحیت حضانت را مادام که چنین است ندارد، و در هر صورت اول که مشقت ، غیر قابل تحمل برای مادر است پدر نباید فرزند را از مادر جدا کند.

سؤال 14 : چه می فرمائید در مورد ولایت پدر نسبت به فرزند صغیر خود (پسر بچه بیش از دو سال ) آیا به حدی است که در صورت تشخیص ضرر از ملاقات طفل با مادرش ( زوجۀ مطلقۀ خود) و یا بردن او جلوگیری کند؟ در حالی که فرزند مادر را به عنوان مادر نمی شناسد، چون از دوران شیرخوراگی جدای از او بوده است.

جواب:حق ندارد از ملاات مادر و فرزند جلوگیری کند، ولی می تواند از سپردن فرزند به دست مادر خودداری نماید.

سؤال 15 : در صورتی که مادر طفل نزد عده ای از معتمدین و متدینین محل حق حضانت را از خود سلب کند و آنها هم شهادت بدهند کافی است؟

جواب: اگر موجب اطمینان شود کافی است.

سؤال 16 : آیا همسر شهید بعد از زایمان می تواند بچه شهید را تحویل ولی بچه بدهد یا نه؟

جواب:می تواند پرستاری فرزند را به أولیاء شرعی او واگذار کند.

سؤال 17 : اگر مردی یهودی مسلمان شود و زن یهودی ود را طلاق دهد، آیا باید فرزند ( پسر شش سالۀ) خود را از مادر یهودی بگیرد و در آغوش اسلام بپروراند؟ یا مادر می تواند اقدام قانونی کند و فرزند را از پدر بگیرد و در دین یهود بزرگ کند؟

جواب:در فرض مرقوم پدر مسلمان فرزند را از مادر یهودی بگیرد.

سؤال 18 : آیا ولی شهید می تواند همسر شهید را اجبار و تهدید کند به اینکه باید دو سال بچه را شیر بدهد؟

جواب:حق اجبار ندارد.

سؤال 19 : در تحریر الوسیلۀ با ترجمه ، جلد 3، صفحۀ 556 « القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها» مسألۀ 16 دربارۀ حضانت أبوین نسبت به اطفال ، مرقوم فرموده اید: « الُام أحق بحضانتة الولد و تربیته و ما یتعلق بها من مصلحة حفظه مدة الرضاع أي الحَولَین...» آیا أحقّیّت به حضانت فرزند ذکور تا دو سال و إناث تا هفت سال برای مادر، در صورتی است که مادر بخواهد ، یا آنکه در صورت گذشتن زوجه از حق خود نیز زوج می تواند او را ملزم به حضانت نماید؟

جواب:پدر نمی تواند مادر طفل را ملزم به حضانت ولد نماید.

سؤال 20 : اگر پدر قدرت حضانت نداشته باشد، آیا مادر باید حضانت را بپذیرد؟ یا او هم پس از تمام شدن مهلت مقرر و یا در فرض اسقاط حق ( اگر قابل اسقاط و فقط حق باشد) مانند دیگران است؟

جواب:در هر صورت مادر ملزم به حضانت و نگهداری طفل نیست، بلکه رسیدگی به امور طفل بر عهدۀ پدر است، و إمکان مباشرت شرط نیست، قدرت بر تهیۀ وسائل و یا اجیر کردن کسی برای نگهداری طفل کافی است.

سؤال 21 : حدود وظائف و اختیارت پدر شهید چه مقدار است؟ و آیا همسر شهید باید در این کارها با او مشورت کند؟

جواب:ولایت بر صغیر و امور مالی او با جد پدری است.

سؤال 22 : لطفاً به سؤالات ذیل پاسخ بفرمائید:

1 – پدری طفل خود را به دیگری می دهد که او را فرزند خود قرار داده و از او نگهداری و مخارجش را بدهد، و آن شخص این طفل را به این عنوان نگهداری نموده، اما بعد از مدتی پدر طفل فرزند خود را از و می گیرد. آیا نگهداری طفل حق مطالبۀ مخارج طفل و مزد نگهداری او را از پدرش دارد؟

2 _ طفل به سنی رسیده که در حضانت پدر قرار گرفته است، مادر بچه مبلغی به پدر می دهد تا حضانت را به مادر واگذار کند، و مخارج بچه را نیز متعهد می شود، آیا این نوع قرار داد صحیح است یا خیر؟ و در صورت صحت، آیا لازم است و یا جائز؟ و در صور «جواز» اگر پدر به حضانت خود برگردد آیا مادر هم حق مطالبۀ مبلغی را که در مقابل حضانت به پدر بچه داده و همچنین حق مطالبۀ مخارج طفل مشترک را دارد؟

3 _ موقع طلاق، زن از شوهر خود مطالبۀ اجرت زحماتی را می کند که در خانۀ شوهرش کشیده ( از قبیل پختن غذا و شستن لباس شوهر و نگهداری اطفال مشترک) و می گوید: من می دانستم که شوهرم مرا طلاق می دهد لذا از اول بدون مزد کار نمی کردم . آیا موقع طلاق زن چنین حقی را دارد یا نه؟

جواب:1_ در فرض مرقو مخارج را نمی تواند از پدر طفل مطالبه نماید، و مزد هم حق ندارد.

جواب:2 _ پدر می تواند از تعهدی که نموده بگردد، و مادر حق رجوع به مخارجی که نموده ندارد، و پولی را به پدر داده اگر در مقابل واگذاری حق حضانت بوده ملک پدر نشده و می تواند از او مطالبه کند.

جواب:3 _ زن اگر زحماتی که در خانۀ مرد متحمل شده بدون مطالبۀ مزد یا به قصد تبرع انجام داده حق مطالبۀ چیزی در مقابل آن ندارد.

سؤال 23 : آیا همسر شهید می تواند برای همیشه اولاد شهید را پیش خود نگهدارد؟

جواب:حق حضانت فرزند بی پدر تا زمان بلوغ با مادر است.

سؤال 24 : در مسألۀ 2458 رسالۀ حضرت عالی مرقوم است : « اگر زنی که آزاد و مسلمان و عاقل است دختری داشته باشد ، تا هفت سال دختر تمام نشده پدر نمی تواند او را از مادرش جدا کند» ، بفرمائید زنی که کارمند است و صبح ساعت شش از خانه خارج می شود و ساعت یک بعد از ظهر مراجعت می نماید آیا این زن آزاد است؟ و آیا پدر می تواند دخترش را از چنین زنی بگیرد ؟ راضی به نگهداری دختر نزد غیر از مادرش نمی باشد.

جواب:تا هفت سال دختر تمام نشده حق حضانت و تربیت دختر با مادر است، و بدون رضایت او بچه را نمی توان گرفت.

سؤال 25 : شوهر زنی در حدود دو سال است که فوت کرده، و زن بعد از فوت شوهرش إظهار نموده که من مائل به شوهر کردن نیستم و می خواهم اطفال خود را سرپرستی کنم. و از متوفی یک خانه و مقداری أثاثیه و لوازم منزل بجا مانده است، و این خانم ماهانه حقوقی از بیمه دریافت می نماید. بعداً آگاه شدیم که بدون اطلاع شوهر اختیار نموده، از لحاظ شرعی و قانونی تکلیف نامبرده چیست؟

جواب:اگر صغار جد پدری دارند ولایت با او است وگرنه با حاکم شرع است، مگر در صورتی که متوفی قیم خاصی قرارداده باشد. و در هر صورت حق حضانت و تربیت اطفال با مادر است.

سؤال 26 : اینجانب با نوئی مطلقۀ آمریکائی که قبلاً مسیحی بوده ازدوج کرده ام و ایشان یک پسر چهار ساله داشته و بعد از تشرف او به دین اسلام شدیداً مورد أذیت و آزار افراد خانواده بویژه شوهر سابقش قرار گرفته، از جمله فرزند را از اسشان جدا کرده و حتی اجازۀ دیدن هم به او نمی دهند. با توجه به این که پس از مسلمان شدن این خانم فرزند ایشان خود به خود مسلمان می شود و ولایت او بر عهدۀ طرف مسلمان است نه کافر، و با توجه به این که طفل در دست پدر کافر اوست وظیفۀ شرعی این مادر چیست؟ آیا رها کردن و سپردن طفل به اختیار پدر کافرش می باشد یا سعی در پس گرفتن بچه؟ و اگر وظیفه اش گرفتن بچه است تا چه حد باید برای پس گرفتن بچه اقدام کند؟

جواب:اگر امکان دارد بچه را از آنان بگیرید ، و چنانچه ممکن نیست معذور هستید.

سؤال 27 : من برادری دارم بزرگتر از من است، چند سالی در آمریکا تحصیل می کرده و با زن آمریکائی ازدواج کرده، حالا یک فرزند پنج الی شش ساله دارد. چون زنش مسیحی است و برادرم دیگر نمی خواهد آنجا بماند زنش را طلاق داده و می خواهد به ایران برگردد و این بچه را بیاورد تا مسلمان بزرگ کنیم . آیا گنا ندارد که فرزند خود را از مادرش جدا کند و به ایران بیاورد؟

جواب:اشکال ندارد. 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -