انهار
انهار
مطالب خواندنی

جهیزیّه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 33 : لطفاً به مسائل زیر پاشخ فرمائید:

1-آیا شرعاً صحیح است وقتی پسری برای خواستگاری دختری می رود ولی دختر اول به اندازۀجهیزیه ای که می خواهد به دخترش بدهد( وحتی بیشتر ازآن) از داماد پول بگیردو اگر چنانچه جریان طلاق رجعی پیش بیاید زن بتواند ادعاء جهزیه نماید؟ واگر پدر دختر (به طوری که در روستا مرسوم است)گاو و گوسفند به دخترش بدهد زن بتواند همان گاو و گوسفند را با منافع آن مطالبه کند؟

2-اگر چنانچه در بین عدۀ شرعی بخواهد رجوع کند و زن ادعاء مهریه ای بیشتر از مهریۀ اول را بکند و مرد هم به هیچ عنوان قدرت و توانایی بیشتر کردن مهریه را نداشته باشد حکمش چگونه است؟

جواب:جهیزیه اگر به دختر تملیک شده به او اختصاص دارد و نماءات و نتایج هم تابع عین است و ملک دختر می شود و در صورت طلاق اگر در بین عدۀ رجعیه مرد رجوع کند زن حق مطالبۀ مهر جدید ندارد و  در بعد از عده بخواهند عقد جدید کنند اختیار تعیین مهر جدید با خود زن وشوهر است.

سؤال34:پسری با دختری ازدواج نموده و صد هزار تومان مهریه به  دختر داد و دختر جهیزیه ای به خانۀ پسرآورد بعد از چندی پسر از دنیا رفت و دختر کلیۀ مهریه را گرفت.آیا دختر حق دارد جهیزیه را از خانه پسر ببرد؟

جواب:جهیزیه ای که دختر با خود آورده ملک خود اوست و می تواند با خود ببرد مگر آن که تملیک به دیگری نموده باشد.

سؤال35:وقتی زن جهزیه را به خانه می برد از شوهر در کاغذی امضاء می گیرند که تحویل شوهر داده شده است،آیا این امضاء حق ملکیت برای شوهر ایجاد می کند یا خیر؟و نیز عوض استهالاک این اموال را چه کسی باید بپردازد؟

جواب:مجرد امضاء موجب ملکیت نمی شود و اگر اجازه در تصرف بوده استهلاک ضمن نیست.

سؤال36:جهیزیه در حال حاضر با توجه به شرائط انقلاب چگونه باید باشد؟

جواب:رعایت اقتصاد[1]مطلب است.

سؤال37:اگر نو عروسی غفوت کند باید جهیزیۀ او را چه کنند؟ آیا می شود آنها را فروخت و با پول آن (ان شاءالله با نابودی صدام) به کربلا و یا مکه رفت؟

جواب:هرچه که تا زمان حیات ملک او بوده جزء ترکۀ او محسوب می شود و به ورثه می رسد و اختیار با وراث است.


[1] - مراد،ميانه روي است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -