انهار
انهار
مطالب خواندنی

تدليس

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال144:در صورتي كه پدر و برادران دختري او را شهر دهند و از وجود عيبي از قبيل پيسي،سوختگي و كچلي آن دختر مطلع باشد اما به شوهر نگويند آيا مجرد كتمان عيب تدليس مي باشد يا خير؟و برفرض تدليس آيا مدلِّس خود دختر است يا بستگان او؟ و آيا مدلّس ضامن مهر مي باشد يا خير؟ و بر فرض ضمان مدلَّس اگر طلاق به عهدهٔ مدلَّس مي باشد يا نه؟

جواب:مجرد نگفتن عيب تدليس نيست.

سؤال145:من پسري دارم كه در ضمن تحصيل تحت تعقيب ساواك قرار رقت،اولين باري كه به وسيلهٔ مأمورين مورد آزار و  اهانت قرار گرفت خيلي غير منتظره بود به تشخيص دكتر همان ناراحتيها با عث بيماري او شده مدتي به ضعف اعصاب دچار بود پس از معالجه به تحصيل خود ادامه دا و اكنون سالم است. حال كه تصميم به ازدواج گرفته و از من خواسته كه در اين مورد اقدامم كنم آيا لازم است به خانوادهٔ دختر راجع به اين بيماري او بگويم؟البته با گفتن اين موضوع امكان دارد خانوادهٔ دختر به شك بيفتد و اين ازدواج انجام نپذيرد آيا اگر بگويم مسؤول نيستم؟

جواب:گفتن سابقه كسالت لازم نيست ولي تدليس جائز نيست.

سؤال146:شخصي كه صاحب زن وفرزند است خدعه كرده و با ارئهٔ شناسنامهٔ المثني كه در آن ثبت ازدواج نشده دختر باكرهٔ هفده ساله را خواستگاري كرده است . دختر ياد شده به داعي ازدواج با شرط ارتكازي تجرّد مرد پس از تحقيق لازم با مرد مذكور ازدواج مي كند. سپس إزالهٔ بكارت به واسطهٔ عمل زنا شويي انجام مي گيرد بعد معلوم مي شود كه مرد زن و بچه دارد با توجه ب اينكه چنانچه دختر مي انست كه آن  مرد معيل است با وي ازدواج نم يكرد و با در نظر گرفتن اين جريان:

1-آيا در عدم شرط ارتكازي موجب فسخ عقد مي شود؟

2-آيا زن مي تواند با همان لحاظ تقاضاي طلاق كند؟

3-بر فرض عدم جواز فسخ آيا زن مي واند دفعةً واحدةً تقاضاي كل مهريه را بنمايد؟

4-آي اين عمل از ناحيهٔ مرد موجب تعزير نيست.

جواب:زن حق فسخ ندارد و نمي تواند مرد را به طلا ق اجبار كند ولي مي تواند تمام مهريهٔ خود را به قرار ي كه در عقد ذكر شده مطالبه نمايد و چيزي بر مرد نيست مگر آنكه تدليس كرده باشد كه در اين صورت حاكم شرع مي تواند او را مواخذه كند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -