انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرطهاي ضمن عقد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال54:مردي با زني ازدواج مي كن و مي داند كه كارمند است،و در قبالهٔ نكاح هم كه معمولاً شغل زوجين نوشته مي شود كه زوجه كارمند است آيا همين توجه زوج به كارمند بودن زوجه و ذكر شدن در قبالهٔ نكاحيه در تحقق شرط ضمن العقد كفايت مي كند يا اينكه كفايت نمي كند و اين شرط و اشتراط نيست؟

جواب:كفايت نمي كند.

سؤال 55 : آيا دختر مي تواند حين عقد ازدواج شرط نمايد كه أولاً شوهرش حق ازدواج با غير را نداشته باشد؟ و ثانياً زن حق طلاق داشته باشد؟ مستدعي است بفرمائيد اين شرط ها شرعي است يا نه؟

جواب:شرط نمودن اينكه شوهر حق ازدواج با غير را نداشته باشد يا ازدواج با غير نكند و همچنين شرط اينكه زن حق طلاق داشته باشد باطل است. بلي اگر به اين نحو شرط كنند كه زن وكيل شوهر باشد كه چنانچه شوهر ازدواج با ديگري كند خود را طلاق دهد صحيح است.

سؤال 56 : هنگام عروسي با دختري آيا مي شود شرط كنيم كه مثلاً «تو بايد تا آخر عمر به مادرم خدمت كني ، يا مدت زيادي با آنان به طور مشترك زندگي نمائي يا بايد لباس و غذاي مرا تهيه نمائي !» با اينكه در رساله آمده است كه نمي توان زن را مجبور به كار منزل نمود؟

جواب:در عقد مي توانند شرط كنند، ولي شرط وقت عروسي أثر ندارد.

سؤال 57 : چنانچه در عقد شرط شده باشد كه « اگر مرد زن ديگري بگيرد إجازه طلاق به دست زن باشد» آيا مرد مي تواند زن ديگري بگيرد ولي به زن خودش اطلاع ندهد؟

جواب:مانع ندارد.

سؤال 58 :اينجانب به عقد مردي در آمدم كه دانشجو بود و با شرائطي كه براي ما به وجود آورد فرصت تحقيق كامل از وي و خانواده اش را نداشتم، و چون مهريه نيز كم بود يك شب قبل از عقد ( در حالي كه من و او و مادرم و پدرم نشسته بوديم) گفتم در صورتي به ازدواج حاضرم كه او به من وكالت دهد كه حق طلاق با من هم باشد، او هم قبول كرد. أما در روز عقد اين شرط را رد كرده بود، و چون من در منزل نبودم از اين موضوع اطلاع پيدا نكردم ، و عقد صورت گرفت . خواهشمندم بفرمائيد آيا با اين شرائط اين عقد صحيح بوده يا خير؟

جواب:اگر به وكيل خود در عقد، وكالت مطلق داده ايد عقد صحيح است.  اگر وكالت داده ايد كه شما را با شرط مذكور عقد كند كه اگر بدون شرط عقد كند وكالت به او نداده ايد، عقد فضولي است.

سؤال 59 : زن و شوهري مصلحت خود را در جدائي از يكديگر ديدند، درباره ي طفلي كه از آنها به وجود آمده بود پدر طفل مصلحت ديد او را نزد مادر بگذارد، مادر هم قبول كرد به شرط آنكه پدر شرعاً ملتزم شود كه تا حد بلوغ نزد او باشد و بدون رضايتش از او گرفته نشود، پدر هم قبول كرد. و براي تنجيز اين أمر، شرط مذكور را به عنوان شرط ضمن عقد در يك عقد شرعي لازمي كه بين زوج و وكيل زوجه اجراء و منعقد گرديد تضمين نمودند . سپس صيغه ي طلاق شرعي زوجه اجرا گرديد. اكنون پس از گذشت عده ي طلاق پدر پشيمان شده و مي خواهد طفلش را از مادر بگيرد.  آيا بدون رضايت مادر اين كار جائز است يا نه؟

جواب:اگر در ضمن عقد لازمي شرط كرده اند كه تا زمان بلوغ طفل از مادر گرفته نشود شرط نافذ است و نبايد بگيرند.

سؤال 60 : در قباله ي ازدواج ماده ي 8 قانون حمايت خانواده چهارده مورد ذكر شده، و در موقع أجراء عقد يا در ضمن عقد لازم ديگر زوجين شرط مي كنند كه اگر يكي از اين چهارده مورد محرز شود، زوجه از طرف زوج وكيل و وكيل در توكيل غير است كه خو را مطلقه نمايد . نوعاً اين موارد به زوجين تفهيم مي شود. ولي بعضاً زوجين بدون تفهم پاي ورقه را كه اين موارد نوشته شده امضاء مي كنند. در صورت دوم اگر يكي از اين موارد ثابت شود ايا زوجه مي تواند خود را مطلقه نمايد؟ يا بايد موارد چهارده گانه به زوجين تفهيم شده باشد؟

جواب:مجرد امضائ و تفهيم موارد كافي نيست، و بايد در ضمن عقد شرط شود و يا عقد مبنياً عليه واقع گردد.

سؤال 61 : اگر در حين عقد نكاح شرط كنند كه اختيار محل سكونت به دست زن باشد، آيا چنين شرطي صحيح و واجب الوفاء است؟ 

جواب:صحيح و لازم الوفاء است.

 

سؤال 62 : اگر كسي كه در سپاه پاسداران خدمت مي كند بخواهد ازدواج كند و در ضمن عقد شرط شود كه شبها بايد در خانه باشد، وظيفه ي او در برابر اين شرط و انجام وظيفه اش در سپاه چيست؟

جواب:اگر شرط شده كه در منزل بماند بايد به شرط وفاء كند، بلي با رضايت همسر مي تواند خارج شود.

سؤال 63 : اگر زن در متن عقد ازدواج شرط كند كه علاوه بر مهر مبلغي را به پدر يا مادر بدهند، آيا اين شرط صحيح و لازم الوفاء مي باشد؟

جواب:واجب الوفاء است.

سوال 64 : زن و مردي را مي خواستند به عقد يكديگر در آورند ، زن شرط نمود در محضر بنويسند كه من نيز حق طلاق درام، مرد نيز قبول كرد، أما محضردار پس از خواندن عقد شرط مزبور را ننوشت.

اولاً : آيا محضردار حق دارد كه شرط مزبور را ننويسد؟

ثانياً : طرفين با اين شرط به زن و شوهر شدن رضايت داده بودند، حال كه شرط مزبور را محضردار ننوشته و نارضايتي پيدا شده آيا اين عقد از نظر إسلام درست است؟

جواب:در هر صورت عقد صحيح است، و اگر به اين نحو شرط شده كه زن حق طلاق داشته باشد شرط باطل است و شرط صحيح اين است كه در ضمن عقد شرط كنند كه زن وكيل شوهر باشد در طلاق.

سؤال 65 : چنانچه در عقدنامه ي رسمي ( كه به امضاء زوج باسواد و زوجه ي باسواد رسيده است) شرط شده باشد كه زوجه وكيل است كه چنانچه زوج بدون إجازه ي وي همسر ديگري اختيار نمايد خود را طلاق بدهد. در صورتي كه در موقع إجراء صيغه ي نكاح تلفظ به شرط مذكور نشده باشد، و زوج هم نسبت به آن شرط تخلف كند، و بدون إجازه ي زوجه ي خود همسر ديگري اختيار نمايد، آيا براي زوجه ي اول وكالت در طلاق ثابت است؟

جواب:‌اگر عقد مبني بر شرط وكالت مذكور باشد زوجه وكالت دارد.

سؤال 66 :‌در حين عقد زوجين شرط كرده اند كه « اگر چنانچه زوج محكوم به زندان شد و اين محكوميت مغاير با حيثيت و شؤون خانوادگي باشد زوجه از طريق زوج وكيل و وكيل در توكيل غير است كه خود را مطلقه نمايد» زوج در سال 1359 در رابطه با اعتياد به مواد مخدر ، دستگير و محكوم به دو سال زندان شده، و بعد از سه ماه با عفو از زندان آزاد مي شود. آيا زن مي تواند با ادعاء اينكه محكوميت سه سال قبل مغاير با حيثيت و شؤون است خود را مطلقه نمايد يا خير؟

جواب:موارد مختلف است، اگر شرط وكالت در طلاق منوط به مجرد محكوميت زوج بوده حق طلاق براي او ثابت است.

سؤال 67 : در صورتي كه ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر زوج زوجه ي خود را وكيل در طلاق كند اين وكالت قابل عزل مي باشد يا خير؟

جواب:اگر به نحو شرط نتيجه [1] شرط شده كه زن وكيل باشد اين وكالت قابل عزل نيست.

سؤال 68 : شخصي در ضمن عقد نكاح شرطي مي كند. بعد طلاق مي دهد و مجدداً رجوع مي كند؛ آيا شرط در ضمن عقد بعد از رجوع به زوجيت به حال خود باقي است؟ و اين شرط در صورتي كه در ضمن عقد خارج لازم قيد شده باشد آيا همين حكم را دارد؟

جواب:در فرض مسأله عمل به شرط در هر دو صورت لازم است.

سؤال 69 : اگر زوجه در طي عقد نكاح شرط كند كه « اگر زوج عقيم باشد، يا ترك خانواده كندف يا محكوميت مثلاً به پنج سال زندان پيدا كند، يا زوجه ي ديگري اختيار كند وكيل بلا عزل از طرف زوج باشد كه خود را مطلقه نمايد» آيا اين چنين شرط و اشتراط صحيح است؟ و آيا وكالت بلاعزل صحت دارد؟ چون وكالت از عقود جائزه است.

جواب:شرط وكالت در طلاق براي زن در ضمن عقد مانع ندارد، و با اشتراط مذكور با رجوع زوج*[2] وكالت از بين نمي رود.

سوال 70 : شخصي به عنوان اينكه فرد سالمي است دختري را از خانواداي به عقد خود در آورد و بعد از عقد معلوم شده كه هروئيني و معتاد است، اين عقد چه صورت دارد؟ و تكليف دختر بيچاره با اين اسان گرگ صفت چه مي باشد؟

جواب:اگر عدم اعتياد در ضمن عقد شرط شد يا عقد مبني بر آن واقع شده باشد زن حق فسخ دارد.

سؤال 71 : مرسوم است كه در مذاكرات مقدماتي بين خانواده ي زوجين در باره ي مهريه و سائر توافقهائي مي شود، ليكن در موقع إجراء صيغه ي عقد نكاح و ثبت قباله ي ازدواج احياناً در آن شروط از جمله در نوع و مقدار مهريه تغييراتي داده مي شود آيا يكي از طرفين مي تواند با عدول از مندرجات عقد و شروط ضمن عقد، ( به استناد مذاكرات قبلي كه ممكن است در نوشته اي عادي منعكس شده باشد) ادعاي جديدي بنمايد؟

جواب:آنچه در ضمن عقد با رضايت طرفين قرار داد شده نافذ است. و نيز اگر عقد مبني بر شرط واقع شده باشد شرط بنائي مذكور هم نافذ است. و غير آن نفوذ ندارد.

سؤال 72 : زن و مردي با هم ازدواج نوده اند . بعد از ازدواج، زن متوجه شده كه شوهرش معتاد است، آيا زن مي تواند به خاطر اعتياد شوهرش عقد ازدواج را فسخ كند؟

جواب:اگر در ضمن عقد شرط نشده يا عقد مبني بر آن واقع نشده حق فسخ ندارد.


[1] -شرط«نتيجه»درسوال آن است كه زن ازدواج را به اين شرط انجام دهد كه در طلاق وكيل باشد (چنانچه ظاهر سوال هم همين است) ولي شرط«فعل» آن است كه در ازواج شرط كند كه شوهر به او وكالت در طلاق بدهد.

[2] -منظور رجوع از وكالت است،هرچند در مورد رجوع زوج در ايام عدّهٔ طلاق هم مطلب همين طور است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -