انهار
انهار
مطالب خواندنی

مطالبی مختصر و مفید

بزرگ نمایی کوچک نمایی

همان طوري كه در واقعه هشتم ذی الحجه يادآور شديم حضرت ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام پس از دريافت نامه‌هاي فراوان اهالي كوفه، مبني بر رفتن آن حضرت به كوفه و بر عهده گرفتن قيام مردمي بر ضد بني‌اميه در آغاز پسرعمويش مسلم بن عقيل علیه‌السلام را به نمايندگي خويش به آن ديار اعزام كرد و اهالي كوفه به ويژه شيعيان و محبان اهل بيت علیهم‌السلام از مسلم بن عقيل علیه‌السلام استقبال شاياني كرده و بيش از 18000 تن با وي بيعت كردند و مسلم بن عقيل علیه‌السلام پس از وصول اطمينان از صداقت كوفيان، نامه‌اي براي امام حسين علیه‌السلام نوشت و آن حضرت را به كوفه دعوت كرد و امام حسين علیه‌السلام در روز هشتم ذي الحجه سال 60 قمري به همراه خانواده، فاميلان و ياران خود عازم كوفه شد.

اما در بين راه در توقفگاه زرود، خبر شكست قيام شيعيان كوفه و شهادت مظلومانه مسلم بن عقيل علیه‌السلام بدست مزدوران عبيدالله بن زياد را دريافت كرد. با اين حال، به حركت اعتراضي خويش به سوي عراق ادامه داد. ولي پس از گذشتن از توقفگاه شراف با سپاه يك هزار نفري عبيدالله بن زياد به فرماندهي حر بن يزيد تميمي روبرو گرديد.

حر بن يزيد از سوي حصين بن نمير مأموريت داشت كه در جاده ميان مكه و كوفه به گشت زني پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسين علیه‌السلام، آن را رديابي كرده و مانع ورودش به كوفه گردد. امام حسين علیه‌السلام به محض رويارويي با سپاه خسته و تشنه حر بن يزيد با آنان مهرباني كرد و همه را سيراب و از الطاف خويش برخوردار گردانيد.

حر بن يزيد كه پيش از اين از امام حسين علیه‌السلام تصور ديگري داشت در برابر مهرباني‌هاي آن حضرت، متأثر و منفعل شد و رفتاري غيرخصمانه در پيش گرفت. ولي بنا به فرمان عبيدالله بن زياد ناچار بود، آن حضرت را تعقيب كرده و مانع ورودش به كوفه گردد. در توقفگاه عذيب هجانات، نامه‌اي از عمر بن سعد فرمانده نظامي سپاه عبيدالله بن زياد بدست حر بن يزيد رسيد و او را مأمور كرد كه بر امام حسين علیه‌السلام سخت گيرد و او را از بياباني خشك و فاقد آب و آباداني گذر دهد.

حر بن يزيد بر امام حسين علیه‌السلام سخت گرفت و او را به سرزميني غيرآباد وارد و مجبور به توقف نمود. امام حسين علیه‌السلام ناچار شد در آن جا توقف كرده و آن را خيمه‌گاه خويش قرار دهد. امام حسين علیه‌السلام پس از رسيدن به اين سرزمين، پرسيد نام اين مكان چيست؟ گفتند: كربلا. امام حسين علیه‌السلام همين كه نام كربلا را شنيد، گفت: اَللّهُمَّ اِنّي اَعوذُ بكَ مِنَ الكَربِ والبَلاءِ.

سپس فرمود: اين جا، مكان كرب و بلا و محل محنت و عنا است، پس فرود آييد كه منزل و خيمه‌گاه ما اين جا است. اين زمين، محل ريختن خون ما است و در اين مكان، قبرهاي ما واقع مي‌گردد. اين‌ها را جدم محمدمصطفي صلی الله علیه و آله به من خبر داده است. پس قافله حسيني در آن جا فرود آمد و خيمه‌هاي مظلوميت و شرافت خود را برافراشت و در طرف ديگر، حر بن يزيد با ياران و سپاهيان خويش نازل شد و خيمه‌هاي دشمني و قتال با آل پيامبر صلی الله علیه و آله را برپا نمود.

شايان ذكر است، روز ورود امام حسين علیه‌السلام به سرزمين كربلا مصادف بود با روز پنج‌شنبه، دوم محرم سال 61 هجري قمري.[۱] بدين گونه، حركت امام حسين علیه‌السلام از مكه معظمه تا ورودش به كربلا، مدت بيست و چهار و يا بيست و پنج روز ادامه يافت.


1- نك: الارشاد (شیخ مفید)، ص 416؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 320؛ الفتوح (ابن اعثم كوفي)، ص 871.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -