انهار
انهار
مطالب خواندنی

قرارداد ننگين گلستان ميان ايران و روسيه (1192ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
امضاي قرارداد ننگين گلستان ميان ايران و روسيه در پي شكست ايران از روسيه (1192ش)امضاي قرارداد ننگين گلستان ميان ايران و روسيه در پي شكست ايران از روسيه (1192ش)
با امضاي قراردادي بين حاكم گرجستان و امپراتور روسيه، گرجستان تحت نفوذ روسيه قرار گرفت. چون بسياري از ساكنان اين منطقه مسلمان بودند و تبعيت از يك حكومت غيرمسلمان را ننگ مي‏دانستند به ايران كوچ كردند. افزون براين، برادر حاكم گرجستان كه از اين قرارداد ناراضي بود به دربار فتحعلي شاه آمد و دولت ايران را به جنگ با روس‏ها دعوت كرد. در پي اين حوادث قواي روس با يورش به شهرهاي گنجه، شوش و ايروان، آن مناطق را مورد تعرض قرار دادند. پس از اين حملات بسياري از علما، مردم را به مبارزه با كفار روس دعوت كردند. بدين ترتيب بود كه دوره اول جنگ‏هاي ايران و روس آغاز شد و پس از گذشت ده سال از شعله‏ور شدن آتش جنگ، قواي هر دو دولت چنان ضعيف شد كه طرفين آمادگي خود را براي پايان جنگ اعلام كردند. بر همين اساس و با دخالت دولت انگلستان، عهدنامه گلستان ميان دو كشور ايران و روسيه به امضاء رسيد. به موجب اين قرارداد، تمامي شهرهايي كه تا آن تاريخ به تصرف روسيه در آمده بود، جزو خاك روسيه باقي ماند و مالكيت روسيه بر شهرهاي قره باغ، باكو، دربند، لنكران و بخشي از تالش نيز پذيرفته شد. ايران نيز پذيرفت از همه دعاوي خود در مورد مناطق داغستان، گرجستان و ارمنستان چشم بپوشد. همچنين حق كشتيراني در درياي خزر از ايران سلب گرديد و در عوض، دولت روسيه تعهد سپرد كه تنها نيابت سلطنت عباس ميرزا وليعهد را پذيرفته و به قدرت رسيدن او را تضمين كند. در اين قرارداد، مرزهاي دو كشور دقيقاً معين نشد و همين نامعلوم بودن مرزهاي دو كشور و مقررات عهدنامه گلستان موجب شد كه دولت ايران از اين عهدنامه سربتابد و روسيه را به نيرنگ متهم سازد. اين عوامل باعث شد كه جنگ دوم ايران و روسيه در سال‏هاي بعد شكل گيرد و عهدنامه سياه ديگري با نام تركمان‏چاي به ايران تحميل شود.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -