انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه هبه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  361 - شخصى فوت نموده و براى زوجه‌اش در حال حيات خود لباس خريده اگر انسان نداند كه ميت تمليك به زوجه كرده يا نه آيا آن لباسها را بايد به زن داد يا اينكه جزء اصل مال است و هم چنين لباسهاى نو زن كه تا به حال نپوشيده چه حكمى دارد.

جواب:  آنچه را معلوم است كه به زن خود بخشيده مال زن است و آنچه را كه معلوم نباشد به زن بخشيده جزء تركه ميت است وكما فرض الله تقسيم مىشود و فرقى بين لباس پوشيده و نپوشيده نيست.

سؤال  362 - زنى باغى را مادام الحيوة مسلوب المنفعه به پسر خود هبه نموده و پسر فوت كرده آيا اشجار غير مثمره كه در آن باغ وجود داشته و بعدا قطع گرديده و فروخته شده جزء عوائد ملك محسوب و متعلق به مادر است يا عين محسوب مىشود كه متعلق به وراث موهوب له باشد.

جواب:  با فرض آن كه باغ مشجر را مسلوب المنفعة مادام الحيوة هبه كرده ظاهر آنست كه اشجار نيز ملك موهب له است.

سؤال  363 - آيا هبه نمودن در مرض موت صحيح است يا خير.

جواب:  اقوى صحت است هر چند زائد بر ثلث باشد.

سؤال  364 - آيا هبه منافع و هبه دين صحيح است يا خير.

جواب:  شرط است در موهوب كه عين باشد بنابر اين هبه منافع صحيح نيست و اما دين پس اگر به خود مديون هبه شود صحيح است و فايده اش ابراء ذمه مديون است و احوط اين است كه مديون قبول كند اگر چه در ابراء بدون هبه اقوى عدم اعتبار قبول است ولى هبه دين به غير مديون صحيح نيست.

سؤال  365 - مراد از هبه معوضه چيست.

جواب:  هبه معوضه هبه‌اى است كه در آن شرط عوض شده باشد اگر چه موهوب له بعد از هبه عوضى ندهد و هم چنين هبه‌اى كه موهوب له عوض آن چيزى بدهد اگر چه در هبه شرط عوض نشده باشد.

سؤال  366 - هر گاه در هبه شرط عوض شود ولى عوض تعيين نشود وظيفه موهوب له چيست.

جواب:  در فرض سؤال چنانچه واهب و آنكه به او هبه شده اتفاق بر مقدار معينى بكنند موهوب له لازم است همان مقدار متفق عليه را بدهد و اگر اتفاق نكنند واجب است موهوب له به مقدار عين موهوبه مثل يا قيمت آن را بعنوان عوض بدهد

سؤال  367 - آيا در هبه‌اى كه در آن شرط عوض شده لازم است كه موهوب له متقابلا چيزى را به واهب هبه كند يا اينكه منظور شرط شدن عوض است اگر چه عوض عنوان هبه نداشته باشد

جواب:  منظور اشتراط عوض است اگر چه عوض، صلح مال يا حقى باشد پس اگر واهب شرط كند كه موهوب له مالى يا حقى را به او صلح كند صحيح است و چنانچه بر طبق شرط، مال يا حقى را بعنوان عوض به واهب صلح نمود و او هم قبول كرد، هبه معوضه است و واهب حق رجوع ندارد و همچنين است اگر واهب شرط كند كه موهوب له بعنوان عوض، حقى را كه بر ذمه او دارد ابراء كند يا كارى براى او انجام دهد كه در اين صورت وقتى موهوب له ذمه واهب را از آن حق ابراء كرد يا آن كار را براى او انجام داد هبه معوضه واقع شده و واهب حق رجوع ندارد

سؤال  368 - رجوع در هبه به چه نحو محقق مىشود.

جواب:  رجوع يا به قول است مثل اين كه بگويد رجوع كردم و يا به فعل مثل اينكه آنچه را بخشيده از دست موهوب له بگيرد يا آن را بفروشد يا اجاره دهد يا رهن بگذارد در صورتى كه اين كارها را به قصد رجوع انجام دهد.

سؤال  369 - آيا در موقع رجوع در هبه لازم است موهوب له مطلع باشد يا لازم نيست.

جواب:  اطلاع موهوب له لازم نيست و همين كه انشاء رجوع كند هر چند بى اطلاع او باشد صحيح است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -