انهار
انهار
مطالب خواندنی

موارد جواز رجوع در هبه و عدم جواز آن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  348 - شخصى املاك خود را به اولاد خود هبه مىكند و خيار فسخ براى خود قرار مىدهد آيا صحيح است يا خير.

جواب:  جعل خيار فسخ در هبه بذى رحم جائز نيست و شرط خلاف شرع است.

سؤال  349 - آيا در هبه معوضه تا عين باقى است واهب مىتواند رجوع كند يا خير.

جواب:  نمىتواند و در اين حكم تفاوتى نيست بين اين كه در خود هبه شرط عوض شده باشد يا اين كه هبه مطلق بوده و موهوب له به منظور احسان، چيزى را بعنوان عوض به واهب داده باشد.

سؤال  350 - آيا در هبه زوج به زوجه و بالعكس به ابقاء عين رجوع در هبه جائز است يا خير.

جواب:  چنانچه قبض واقع شده باشد اقوى عدم جواز رجوع است.

سؤال  351 - جهيزيه دختر كه پدر يا مادر به او داده‌اند مثل ساير تر كه او است و شوهر از آن جهيزيه هم ارث مىبرد يا نه.

جواب:  جهيزيه كه به دختر داده مىشود ظهور در هبه دارد و در اين صورت مثل ساير تركه او مىباشد و به ورثه او مىرسد بلى اگر معلوم باشد كه پدر آن را هبه نكرده به ملكيت او باقى است.

سؤال 352 - هر گاه واهب در هبه اش شرط عوض كند و موهوب له قبول نمايد و قبض هم واقع شود پس از آن موهوب له عوض را ندهد حكمش چيست.

جواب:  در فرض سؤال دفع عوض بر موهوب له واجب است پس اگر عوض را داد هبه اولى لازم مىشود و اگر نداد واهب حق رجوع دارد.

سؤال  353 - شخصى مال خودش را بذى رحم هبه نموده و بعض آن را تسليم كرده آيا نسبت به مقدار تسليم نشده مىتواند رجوع كند يا خير؟

جواب:  بلى در آنچه تسليم نكرده مىتواند رجوع كند.

سؤال  354 - در هبه غير معوضه كه به ذى رحم نبوده و بين زوج و زوجه هم نبوده لكن واهب قربة الى الله هبه نموده و قبض هم حاصل شده چنانچه عين موهوبه باقى باشد واهب حق رجوع دارد يا خير.

جواب:  در فرض سؤال واهب نمىتواند رجوع كند.

سؤال  355 - معلوم است كه در هبه هر گاه عين موهوبه تلف شود واهب حق رجوع ندارد حال اگر موهوب له عين را فروخته يا به ديگرى بخشيده باشد چطور و حكم موردى كه عين موهوبه تغيير كرده باشد چيست.

جواب:  تصرف ناقل مانند بيع و هبه ملحق به تلف است و تغيير اگر به نحوى باشد كه صدق كند شيئ موهوب بعينه باقى نمانده مثل گندم كه آرد شده باشد يا آرد كه نان شده يا پارچه كه رنگ شده ونحو اينها به حكم تلف است ولى اگر تغييرى باشد كه صدق كند موهوب بر جاى مانده مانند لباس كه موهوب له آن را پوشيده باشد يا حيوان كه سوار بر آن شده يا به آن علف و آب داده واهب حق رجوع دارد.

سؤال  356 - هر گاه موهوب له عوض هبه را به واهب بدهد آيا لازم است واهب قبول كند يا خير و چنانچه قبول كرد آيا هبه لازم مىشود و ديگر واهب نمىتواند به آنچه بخشيده رجوع كند يا خير و هم چنين موهوب له مىتواند به آنچه كه بعنوان عوض داده رجوع نمايد يا خير.

جواب:  بر واهب قبول عوض هبه واجب نيست ولى اگر قبول كرد هبه لازم مىشود و نمىتواند به آنچه بخشيده رجوع نمايد ولى عدم جواز رجوع موهوب له به آنچه كه بعنوان عوض داده مورد اشكال است.

سؤال  357 - در موردى كه واهب حق رجوع دارد هر گاه رجوع كند در حالى كه براى عين موهوبه نماء منفصلى مانند ميوه و حمل وولد و شير در پستان بعد از عقد هبه و قبض، حادث شده باشد اين نماآت متعلق به كيست و اگر عين موهوبه حيوان بوده و چاق شده حكمش چيست.

جواب:  نماآت منفصله مال موهوب له است و به واهب بر نمىگردد و واهب فقط عين موهوبه را مىتواند پس بگيرد و در موردى كه حيوان موهوب چاق شده واهب حق رجوع ندارد مگر اين كه چاقى بسيار كم باشد.

سؤال  358 - در مورد هبه به غير ذى رحم و غير معوضه هر گاه واهب بعد از اين كه عين موهوبه را به قبض داده از دنيا برود چنانچه عين باقى باشد آيا ورثه او حق رجوع به عين دارند يا اين كه هبه لازم مىشود و نيز در فرض مذكور اگر موهوب له از دنيا برود آيا واهب حق رجوع دارد يا نه.

جواب:  در فرض سؤال هبه لازم مىشود و چنانچه واهب از دنيا برود ورثه او حق رجوع به موهوب را ندارند و اگر موهوب له از دنيا برود عين موهوبه به وراث او منتقل مىشود و واهب حق رجوع ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -