انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسافرى كه نمى داند چند روز در محل مى ماند

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 514 :گاهى فردى دستگير مى شود و به زندانى فرستاده مى شود كه در فاصله 45 كيلومترى شهر او قرار دارد و نمى داند حبس او چه مقدار طول مى كشد، حكم نماز و روزه او چيست؟

جواب: اگر زندانى نمى كند كه به كجا برده شده، نمازش را تمام بخواند و اگر مى داند ولى او را بدون اختيار در ماشين گذاشته اند و برده اند، بايد احتياط كند و نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند. مگر اينكه سى روز مردّد در آنجا بماند كه پس از آن بايد نماز را تمام بخواند.روزه را هم در مواردى كه نماز را تمام مى خواند بايد بگيرد و در مورد جمع هم بايد روزه ماه مبارك رمضان را بگيرد و قضاى آنرا هم بگيرد.

سؤال 515 :اگر زندان در فاصله 5/22 كيلومترى شهر قرار داشته باشد، نماز و روزه زندانى چگونه است؟

جواب: در تمام موارد نمازش را تمام مى خواند و روزه را هم مى گيرد. چون قصد مسافرت نكرده است.

سؤال 516 :اگر زندان در فاصله كمتر از 22كيلومترى شهر واقع شده باشد، حكمش چيست؟

جواب: نماز او تمام است و بايد روزه بگيرد.

سؤال 517 :اگر زندانى را از زندان به جاى ديگر مثل بيمارستان بردند كه با زندان فاصله دارد و دو مرتبه به آن برگرداندند، حكم نماز و روزه او چيست؟

جواب: اگر فاصله بيمارستان و زندان هشت فرسخ باشد و او را بى اختيار به آنجا برده باشند، بايد احتياط كند و جمع بخواند و روزه را هم بهمان نحو كه ذكر شد بگيرد. مگر اينكه سى روز در آنجا مردد بماند، كه بعد از آن نمازش تمام است. يا از ابتدا بداند كه ده روز در آنجا مى ماند.

سؤال 518 :بيمارى كه در شهرى غير از وطن خود بسترى است و مدت يك ماه از بسترى شدن او مى گذرد و معلوم نيست كه درمان او چه مدت ديگر طول مى كشد تكليف نماز و روزه او چيست؟

جواب: بعد از گذشت سى روز نماز او تمام و روزه او صحيح است. بلاد كبيره

سؤال 519 :مقصود از بلاد كبيره چيست؟

جواب: بلاد كبيره به شهرهاى فوق العاده بزرگ گفته مى شود، بگونه اى كه حركت از شمال به جنوب يا مشرق به مغرب آن سفر شناخته شود.

سؤال 520 :آيا تهران از بلاد كبيره است؟

جواب: به نظر اينجانب تهران از بلادكبيره نيست و در ايران بلد كبيره وجود ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -