انهار
انهار
مطالب خواندنی

وطن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 458 :مقصود از وطن اصلى كه در رساله توضيح المسائل براى آن احكامى بيان فرموده ايد چيست؟

جواب: مقصود از وطن اصلى جايى است كه شخص در آنجا متولد شده و جايگاه پدرى او بوده است.

سؤال 459 :در صورت اتخاذ وطن جديد، چه مدت بايد در آن اقامت كرد تا وطن صدق كند؟

جواب: بعد از قصد توطن دائمى مقدارى كه عرفاً بگويند آنجا ساكن شده، و ظاهراً شش ماه كافى است.

سؤال 460 :منظور از مدّت زمانى كه مردم محل بگويند اينجا وطن اوست چقدر است؟

جواب: ميزان صدق عرفى است.

سؤال 461 :در توضيح المسائل مسأله 1353 فرموده ايد: «تا انسان قصد ماندن هميشگى در جايى كه غير وطن اصلى خودش است، نداشته باشد، وطن او حساب نمى شود، مگر آنكه بدون قصد ماندن آنقدر بماند كه مردم محل بگويند وطن اوست»، اكنون با توجه به اين مسأله اينجانب كه مدت 8 سال است در قم مشغول تحصيل هستم و ازدواج هم كرده ام، ولى قصد حتمى ماندن دائم در قم را ندارم، وظيفه من چيست، البته قصد رفتن حتمى هم ندارم و فعلا نمى توانم براى آينده ام تصميم جدى بگيرم

جواب: در صورتى كه قصد رفتن گرچه در چند سال آينده نداشته باشيد و مردم شما را اهل قم بشمارند، قم براى شما حكم وطن را دارد، هرچند كه قصد ماندن هميشگى را نداشته باشيد.

سؤال 462 :اينجانب ساكن تهران مى باشم و در 36 كيلومترى تهران در منطقه اى كوهستانى باغ و خانه دارم، كه گاهى براى تفريح و استفاده از آب و هوا به آنجا مى روم، با توجه به اينكه در آن محل بدنيا نيامده ام، نماز و روزه ام در آنجا چه حكمى دارد؟

جواب: در فرض سؤال نماز شما قصر است و روزه تان صحيح نيست، مگر اينكه قصد ده روز يا قصد توطن دائمى ـ اگرچه سالى چند ماه باشد ـ در آنجا بكنيد.

سؤال 463 :اگر پسر در وطن اوّلى پدر به دنيا بيايد و مدت كمى در همانجا باشد و بعد بجاى ديگر برود و آنجا را محل سكونت قرار دهد، كدام محل وطن او محسوب مى شود؟

جواب: مكان دوم.

سؤال 464 :زنانى كه بدون توجه به اعراض و عدم اعراض از وطن اصلى شان به شهر ديگر به منزل شوهر مى روند و پس از توجه و التفات هم نوعاً قصد دارند كه اگر زناشويى شان تا آخر عمر برقرار و باقى بماند در وطن شوهر اقامت كنند والاّ به وطن خودشان برگردند، بفرماييد كه حكم نماز و روزه اين زنها در وقتى كه به وطن اصلى شان مى آيند چگونه است؟

جواب: تا از وطن اصلى چشم نپوشيده و اعراض نكرده اند حكم وطن باقى است و نمازشان در آنجا تمام است.

سؤال 465 :اگر مسافر بعد از ظهر از وطن خود به قصد مسافت شرعى حركت كند حكم نماز و روزه او چگونه است؟

جواب: روزه آن روز صحيح است ولى نماز خود را اگر بخواهد در سفر بخواند بايد شكسته بخواند.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -