انهار
انهار
مطالب خواندنی

اذان و خطبه و قنوت در نماز جمعه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  3 - اذان جمعه، قبل از خطبه است يا بعد از آن؟ و همچنين اذان اعلامى و صعود خطيب بر منبر، شرط است يا نه؟.

جواب: آنچه كه در تفاسير و تواريخ ذكر شده اين است كه وقتى رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم - براى خطبه جمعه - روى منبر مىنشستند بلال بر در مسجد، اذان مىگفت و هنگامى كه از منبر فرود مىآمدند بلال اقامه نماز مىگفت و روايت شده كه هر زمان آن حضرت براى نماز جمعه، بيرون مىآمدند روى منبر مىنشسته تا مؤذن از اذان فارغ شود. (ولكم في رسول الله اسوة حسنة).

سؤال  4 - اذانى كه در نماز جمعه، بدعت و حرام مىباشد، كدام است؟.

جواب: ذكر في بعض الأخبار و كلمات بعض الأصحاب إن الأذان الثالث من يوم الجمعة محرم وفي بعض آخر، الثاني والظاهر إن الزائد على الوارد إذا أتى به قصد التوظيف فهو بدعة محرمة من غير فرق بين الجمعة وغيرها ولعل ما في الأخبار للتنبيه على إن ما تداول من زمان الثالث من أحد مصاديق البدعة.

سؤال  5 - اقل واجب خطبه، در صلوة جمعه چيست؟.

جواب: در صلوة جمعه، دو خطبه، واجب است - و بايد مانند سائر عبادات، به قصد قربت، خوانده شود - و بدون آن، نماز جمعه، صحيح نيست و واجب است در هر يك از آنها حمد خداوند متعال، و احوط آنست كه به لفظ (الحمد لله) باشد و واجب است در خطبه دوم صلوات بر پيغمبر و آل پيغمبر (صلوات الله عليهم اجمعين) بلكه احوط در خطبه اول نيز وجوب آن است و واجب است موعظه در خطبه اول، و در خطبه دوم نيز احتياطا ترك نشود و واجب است قرائت سوره خفيفه در خطبه اول و در دومى نيز ترك نشود و احوط، اضافه صلوات بر ائمه مسلمين و استغفار براى مؤمنين و مؤمنات در خطبه دوم است. و در آنچه ذكر شد مسمى كفايت مىكند و احوط آنست كه عربى باشد بلى اگر عدد افرادى كه استماع خطبه بر آنها واجب است غير عرب باشند و عربى را نفهمند، احوط تكرار موعظه بلسان خود آنها است، بلكه لزوم خالى از قوت نيست به جهت عدم صدق وعظ و وصيت به تقوى، بلسانى كه مستمعين، معناى آن را نفهمند.

سؤال  6 - استماع خطبه، بر مأمومين واجب است يا نه؟ و آيا در حال خطبه خواندن امام جمعه، جائز است مأمومين ذكر بگويند يا نه؟ و هر گاه كسى در اثناء خطبه امام، نماز مستحبى يا واجبى را بخواند صحيح است يا نه؟.

جواب: احوط در حال خطبه ترك ذكر و نماز مستحبى است بلكه احوط اصغاء و استماع است.

سؤال  7 - آيا جايز است خطبه نماز جمعه قبل از ظهر خوانده شود يا خير؟.

جواب: اظهر جواز آن است بطورى كه وقتى امام از خطبه فارغ شد ظهر شده باشد، لكن احوط تأخير آن است تا ظهر.

سؤال  8 - هر گاه امام، نسيانا نماز جمعه را قبل از خطبه ها بخواند چه صورت دارد؟.
جواب: در فرض سؤال نماز جمعه باطل است.

سؤال - هر گاه امام نماز جمعه را قبل از خطبه ها بخواند و پس از اتمام خطبه‌ها، متوجه اشتباه خود شود، آيا اعاده نماز جمعه كافى است يا بايد خطبه‌ها را نيز اعاده نمايد؟.

جواب: چنانچه موالاة به هم نخورده باشد اعاده نماز جمعه مجزى است.

سؤال  10 - آيا در حال قرائت خطبه هاى نماز جمعه طمأنينه واجب است يا خير؟.

جواب: واجب نيست.

مسأله 11 - مستحب است امام جمعه وقتى به طرف مردم برگشت و مىخواهد خطبه بخواند به مردم سلام كند و احتياط مستحب آن است كه مستمعين در اثناء خطبه تكلم نكنند.

مسأله 12 - هر چيزى كه ماحى صورت خطبه باشد اگر در اثناء خطبه واقع شود خطبه را باطل مىكند مانند خوردن يا راه رفتن متعد به يا فعل كثير.

سؤال  13 - آيا لازم است خطبه هاى نماز جمعه، ايستاده انجام گيرد يا در حال نشسته هم خواندن آن اشكال ندارد؟.

جواب: واجب است خطبه ها در حال ايستاده خوانده شود.

سؤال  14 - در صلوة جمعه، قنوت در ركعت اول قبل از ركوع و در ركعت دوم، بعد از ركوع، واجب است يا نه؟.

جواب: اصل قنوت، مستحب است لكن جاى آن، در ركعت اولى قبل از ركوع و در ركعت ثانيه بعد از ركوع است.

سؤال  15 - هل يلزم التحدث بلغة للنصيحة بالتقوى يفهم المستمعون في الخطبة الأولى فقط أم في الخطبتين؟.

جواب: الأحوط أن تكون الخطبتان، باللغة العربية، إلا إذا كان المستمعون غير عارفين باللغة العربية فالإحتياط البدء بالعربية ثم بلغة المستمعين ولا يترك الإحتياط بالنصيحة بالتقوى في كلتا الخطبتين.

سؤال  16 - إذا كان الإمام مشغولا بخطبة الجمعة فسلم عليه شخص قاصدا إياه دون غيره، فهل يكفي رد الغير عن الإمام؟.

جواب: لا يكفي ذلك.

سؤال  17 - قصد القربة الذي يجب تحققه في كل أجزاء الصلاة و حركاتها و طريقة إدائها، هل يشترط في خطبتي الجمعة بكلماتها وحروفهما وطريقة القائهما وسائر ما يتعلق بهما؟.

جواب: خطبة الجمعة من العبادات المعتبر فيها قصد القربة به تمام أجزائها.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -