انهار
انهار
مطالب خواندنی

تذکر كتبي آية‏اللَّه «كاشاني به مصدق» (1332ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
يادآوري كتبي آيت ‏اللَّه "كاشاني" به "مصدق" درباره احتمال وقوع كودتا در ايران (1332ش)يادآوري كتبي آيةاللَّه «كاشاني» به «مصدق» درباره احتمال وقوع كودتا در ايران (1332ش)
دكتر محمد مصدق، نخست ‏وزير محمدرضا پهلوي، از ماه‏ها قبل از كودتاي 28 مرداد 1332، درصدد اجراي نقشه ‏اي بود تا صحنه را با يك كودتاي ساختگي و با وجهه ملي خالي كند. تا به اين ترتيب به صورت يك قهرمان ملي، عنوان گردد. اين در حالي بود كه عوامل استكبار با كمك ايادي داخلي، قصد كودتا عليه مصدق را نيز در سر مي ‏پروراندند. آيت ‏اللَّه كاشاني كه خطر كودتايي با حمايت بيگانه را احساس كرده بود، تلاش زيادي به عمل آورد تا جلوي كودتا را بگيرد تا مصالح مملكت فداي منافع بيگانگان نشود. وي در اين راه متحمل سختي‏هاي فراواني شد و روحانيان و نزديكان آيت‏ اللَّه، از طرف دولت دستگير و بازداشت شدند. عوامل داخلي و خارجي نيز كه آيت‏ اللَّه را مانعي براي تحقق اهداف شوم خود مي‏ديدند، آن چنان شخصيت اين مرد بزرگ و شريفِ روحاني را لكه ‏دار كردند كه شايد بتوان آن را در تاريخ ايران بي‏سابقه دانست و اين همان چيزي بود كه استعمارگران آمريكا و انگليس مايل بودند از طريق مصدق و دوستانش عملي شود. همچنين با اينكه دكتر مصدق، به دست‏گيري قدرت در بار دوم نخست‏ وزيري خود را مديون مجاهدت‏هاي مردمي به رهبري آيت ‏اللَّه كاشاني بود، مع‏ الوصف در پاسخ به نصايح دلسوزانه آن عالم نستوه، ايشان را از دخالت‏ در امور سياسي منع كرد. با اين حال آيت ‏اللَّه كاشاني به خاطر مصالح ملي و پرهيز از ايجاد دو دستگي از رودررويي با مصدق اجتناب مي‏ورزيد تا اين كه يك روز قبل از وقوع كودتا، ايشان طي نامه ‏اي، مصدق را از وقوع كودتاي حتمي آگاه كرد. اما دكتر مصدق كه ملت را پشتيبان هميشگي خود مي‏دانست، تنها به فكر خود بود و به قول آيت‏ اللَّه كاشاني، اين هدف را تعقيب مي‏نمود كه قهرمانانه زنده بماند. مصدق در نهايت با گسستن از روحانيت و مردم، در اثر كودتاي 28 مرداد، نهضت خروشان مردمي در 30 تير 1331 را به شكست كشاند و از آن پس، كشور به مدت 25 سال، در اختيار اجانب، به ويژه آمريكا قرار گرفت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -