انهار
انهار
مطالب خواندنی

مرگ سپهبد «تيمور بختيار» (1349 ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
مرگ سپهبد "تيمور بختيار" رييس ديكتاتور ساواك و مهره رژيم شاهنشاهي (1349 ش)مرگ سپهبد «تيمور بختيار» رييس ديكتاتور ساواك و مهره رژيم شاهنشاهي (1349 ش)
تيمور بختيار در سال 1292 ش در شهركرد به دنيا آمد و پس از پشت سر گذاشتن دروس ابتدايي وارد دانشكده نظام شد. وي طي ساليان بعد مدارج نظامي را طي كرد و پس از كودتاي 28 مرداد 32، به فرمانداري تهران رسيد. بختيار پس از روي كار آمدن منوچهر اقبال، به عنوان معاون نخست وزير و اولين رييس سازمان امنيت و اطلاعات كشور (ساواك) منصوب شد و داراي قدرت فراواني گرديد. در مهر ماه 1339 كه به درجه سپهبدي دست يافت، در تلاش براي احراز مقام بالاتري بود. از اين رو با مقامات دولت آمريكا وارد مذاكره شد تا شايد با كمك آنان بتواند شخص اول ايران شود. وقتي شاه از اين موضوع مطلع شد، او را در اسفند 1339 از كار بر كنار نمود و بختيار پس از مدتي مجبور به خروج از ايران گرديد ولي پس از مدتي، او را در سال 1341 بازنشسته كردند. بنابراين از آن پس دست به مخالفت با محمدرضا پهلوي زد و عده‏ اي را به دور خود جمع نمود. بختيار از هيچ اقدامي عليه شاه و حكومت او خودداري نمي‏كرد و براي رسيدن به جاه ‏طلبي‏هاي خود، مبارزاتش را علني نمود. در سال 1347، هيئتي از ايران براي بازداشت او راهي پاريس شدند ولي پاسخ شنيدند كه بختيار به تابعيت دولت عراق درآمده و امكان تحويل وي ميسَّر نيست. از اين رو كليه اموالش در ايران توقيف شد و ميلياردها ريال دارايي او به خزانه دولت واريز گرديد. از آن پس بختيار براي واژگوني محمدرضا پهلوي و استقرار جمهوري در ايران، اقدامات وسيعي پي ريزي كرد و با تمام مخالفان رژيم همكاري نزديك داشت، ولي سرانجام در شانزدهم مرداد ماه 1349 در يكي از شكارگاه‏هاي بغداد هدف گلوله يكي از ماموران مخفي ساواك قرار گرفت و در 21 مرداد مرد. بختيار مردي مال دوست و عياش بود و براي رسيدن به مقاصد شوم خود از هيچ كاري ابا نداشت. در دوران رياست او بر ساواك، اين سازمان حتي در روابط خانوادگي اشخاص هم دخالت مي‏كرد و بيم و هراس فراواني در جامعه ايجاد نمود كه اين رويه در سال‏هاي حيات ساواك ادامه داشت.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -