انهار
انهار
مطالب خواندنی

تصویب قانون کاپیتولاسیون (1343ش)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
تصویب قانون کاپیتولاسیون (1343ش)در تاريخ ايران، حق قضاوت کنسولي يا کاپيتولاسيون چند بار به بيگانگان اعطا شده است. شاه سلطان حسين صفوي و فتحعلي‌شاه (پس از شکست در جنگ ترکمان چاي)، از اين امتياز براي حفظ تاج و تخت خود استفاده نمودند تا از اشغال پايتخت توسط بيگانگان جلوگيري کنند. با اين حال اين عمل به‌ قدري در نظر مردم قبيح جلوه مي‌کرد که اين پادشاهان به‌ عنوان خائنين به ايران در تاريخ ثبت شده‌اند. اما بايد گفت مفتضحانه‌ ترين تصويب لايحه کاپيتولاسيون در زمان محمدرضاشاه رخ داد که در مجلس و آن‌هم در زماني اعطا مي‌گرديد که اکثر مردم بيدار شده‌ بودند. سردمداران مملکت در ازاي دريافت دويست ‌ميليون ‌دلار وام مرتکب چنين خيانتي ‌شدند. درواقع شاه در مقام شخص اول کشور در حالي اين ننگ را احيا مي‌کرد که چندي قبل لغو شده بود. با سفر شاه به امريکا در تيرماه ۱۳۴۳ش و مذاکراتي که صورت گرفت، امريکا اعطاي کمک‌هاي نظامي را به وضع مقرراتي در زمينه مسائل قضايي منوط کرد و شاه نيز براي دريافت دويست ‌ميليون دلار کمک نظامي، به امريکا قول مساعد داد. پس از بازگشت شاه از امريکا، لايحه کاپيتولاسيون در مجلس سنا طرح گرديد. در سوم مردادماه ۱۳۴۳ش مجلس سنا جلسه فوق‌العاده‌اي تشکيل داد تا به بررسي لايحه‌اي چندفوريتي بپردازد. اين جلسه از صبح تا نيمه‌شب ادامه داشت و سرانجام در نيمه‌شب، لايحه کاپيتولاسيون مطرح گرديد. حسنعلي منصور نخست‌وزير وقت، براي طرح لايحه تقاضاي فوريت کرد. مجلس سنا وارد شور گرديد و جلسه سرانجام ساعت دوازده شب خاتمه يافت. در اين جلسه، عده‌اي از سناتورها ناراضي بودند ولي نمي‌توانستند نارضايتي خود را ابراز نمايند. پس از اين، لايحه در تاريخ بيست‌ و يکم مهرماه ۱۳۴۳ش در مجلس شوراي ملي نيز مطرح شد و در غياب رئيس مجلس و ۲۵ تن از نمايندگان، به تصويب رسيد. لايحه مزبور با هفتاد و چهار رأي موافق و شصت ‌و يک رأي مخالف تصويب گرديد. لايحه کاپيتولاسيون سرانجام سه‌ ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با تصويب شوراي انقلاب و دولت موقت، لغو گرديد.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -