انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه كفالت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 11 - هر گاه مكفول غايب باشد و احضار او هزينه داشته باشد اين هزينه به عهده كفيل است يا مكفول؟

جواب:مؤنه احضار بر ذمه خود مكفول است.

سؤال 12 - هر گاه مكفول خود را تسليم مكفول له نمايد يا اين كه مكفول له خودش مكفول را دستگير كند بطورى كه بتواند حق خود را استيفاء نمايد آيا كفيل برئ الذمه مىشود يا خير؟

جواب:بلى در هر دو صورت برئ الذمه مىشود و همين طور اگر مكفول له بعد از دستگير نمودن مكفول بتواند او را به مجلس حكم احضار نمايد.

سؤال 13 - آيا كفيل شدن براى احضار كسى كه حق مالى بر ذمه او نباشد صحيح است يا خير؟

جواب:صحيح نيست، بلكه بايد حق مالى در ذمه مكفول ثابت باشد بطورى كه ضمان نسبت به آن صحيح باشد پس اگر قبول كفالت كند براى احضار كسى كه مالى بر ذمه‌اش ثابت نيست اگر چه سبب ضمان موجود شده باشد مثل اين كه بنحو جعاله مالى براى عامل قرار داده و هنوز عامل كار را انجام نداده صحيح نيست.

سؤال 14 - كفيل شدن براى احضار كسى كه محكوم به حد يا تعزير شده صحيح است يا خير؟

جواب:صحيح نيست.

سؤال 15 - كسى كه محكوم به قصاص شده مىتوان او را با كفالت آزاد كرد يا خير؟

جواب:بلى كفيل شدن براى احضار محكوم به قصاص كه از حقوق الناس است صحيح است.

مسأله 16 - كفيل شدن براى احضار كسى كه دعوى مسموعه عليه او اقامه شده است صحيح است هر چند هنوز اقامه بينه نشده باشد.

سؤال 17 - آيا كسى كه بدهكار را از دست طلبكار به قهر و اجبار رها سازد ضامن حق طلبكار مىشود يا خير؟

جواب:در فرض سئوال رها كننده ضامن احضار مديون يا پرداخت دين است.

سؤال 18 - زيد بدستور دادستانى انقلاب، به اتهامات مختلفه كه حقوق ناس نيز جزء آن بوده محبوس مىشود. به زوجه او گفته مىشود كه شوهرش مىتواند به كفالت زوجه با وجه الكفاله پانصد هزار تومان آزاد شود، زوجه بدون اين كه از تفصيل و شرح و نوع كفالت نامه از قبيل حال يا مؤجل بودن و غيره آگاهى داشته باشد و بدون اين كه صيغه ايجاب و قبول، اعم از عربى و غيره اجراء شود، فقط در ورقه‌اى امضا مىدهد و شوهرش آزاد مىشود، دادستانى پس از مدتى بدون ابلاغ قانونى و اطلاع رسمى به زوجه، شوهر را براى اجراى حكم غيابى محكمه، دستگير و محبوس مىنمايد، مستدعى است سئوالات ذيل را پاسخ فرمائيد: 1 - آيا چنين كفالتى در اصل صحيح بوده يا خير؟

 2 - بر فرض صحت، بدون اجراى صيغه، بين كفيل و مكفول له در ضمن عقد كفالت، آيا ذمه كفيل، به مبلغ مذكور براى مكفول له، مشغول مىشود يا نه؟

 3 - مكفول له (دادستان انقلاب) كه خودش مكفول (زيد) را بدون اطلاع رسمى، و ابلاغ قانونى به كفيل (زوجه)، و بدون اذن كفيل، باكره وقهر، دستگير و در حبس، در اختيار خودش قرار داده، آيا شرعا حق دارد از كفيل، مبلغ مزبور را مطالبه كند يا خير؟

 4 - اگر دادستان انقلاب، (مكفول له) بجاى اطلاع رسمى به كفيل بوسيله نامه واخذ رسيد نامه، و بجاى ابلاغ قانونى، بگويد كه من بجاى ابلاغ رسمى واخذ رسيد و بجاى ابلاغ قانونى، در روزنامه نوشتم و به منزل كفيل تلفن كردم و كفيل بگويد كه تلفنى به من گفته نشده و روزنامه هم نخوانده‌ام، آيا در اين صورت دادستان حق دارد بدون طرح دعوى در نزد حاكم شرع و قبل از اثبات، مبلغ مورد بحث را از كفيل، مطالبه كند يا نه؟

جواب 1 - ايجاب و قبول، در كفالت شرط است و بدون خواندن صيغه، باطل است.
جواب 2 - با توجه به فرض مسأله اين سؤال مورد ندارد.
جواب 3 و 4 - حق ندارد.

سؤال 19 - هر گاه مكفول له از كفيل بخواهد كه مكفول را در غير مكانى كه ابتداءا كفيل تعيين نموده تسليم نمايد آيا قبول اين امر بر كفيل واجب است يا خير؟

جواب:واجب نيست، و اگر كفيل هم بخواهد مكفول را در غير مكانى كه ابتداءا تعيين شده تسليم نمايد قبول آن بر مكفول له واجب نيست.

سؤال 20 - اگر كفيل مكان تسليم را معين نكرده باشد حكمش چيست؟

جواب:در مورد سئوال، هر گاه عقد كفالت را در بلد مكفول له يا بلد استقرار وى واقع ساخته باشند كفيل بايد در همان بلد مكفول را تسليم كند و اگر در بلد غربت كه مكفول له قصد استقرار در آن بلد را ندارد يا در بيابان مثلا عقد كفالت واقع شده باشد و قرينه‌اى بر تعيين بلد نباشد كفالت باطل است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -