انهار
انهار
مطالب خواندنی

شهود

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١ – گواهی بچه نابالغ

سؤال: دو نفر بچه نابالغ روى یک منزل تابستانى که به لفظ محلى کَپَر گفته مى شود نشسته یا بازى مى کردند، یکى از آنها از کپر افتاده و نقص عضو پیدا کرد. بچه مجروح، مدّعى است که آن یکى او را انداخته و بچه مدّعىٌ علیه منکر این ادّعاست و چند نفر بچه نابالغ دیگر هم حضور داشتند و به نفع مدّعى یا مدّعى علیه شهادت مى دهند:

الف) آیا گواهى بچه نابالغ مسموع است؟

ب) آیا بچه مدّعىٌ علیه که منکر است خودش یا ولیش مى توانند سوگند یاد نمایند؟

ج) آیا مدّعىٌ علیه یا ولیّش مى توانند سوگند مردود یاد نمایند؟

جواب:الف) شهادت مزبور پذیرفته نیست، مگر این که منجر به قتل شده باشد، ولى بهتر این است که مصالحه نمایند.

ب و ج) از جواب بالا معلوم شد.

٢ – لزوم اثبات عدالت در شهود

سؤال: آیا در حقوق اسلامى اصل بر عدالت هر شاهدى است که به محکمه قضا مى آید؟ به تعبیر دیگر، آیا اثبات عدالت شاهد لازم است؟

جواب:اثبات عدالت شاهد لازم است; ولى به همین اندازه که کسى با او معاشرت داشته باشد، و کار خلافى از او نبیند، عدالتش ثابت مى شود.

٣ – شهادت اهل سنت و اهل کتاب

سؤال: کدام یک از موارد زیر صحیح است؟

الف) شهادت اهل سنّت علیه اهل تشیّع در دعاوى مالى یا کیفرى (چنان چه خواهان سنّى مذهب، و خوانده شیعه باشد).

ب) شهادت اهل سنّت علیه اهل سنّت در دعاوى مالى یا کیفرى (چنانچه خواهان و خوانده هر دو سنى باشند.)

ج) شهادت اهل سنّت در دعاوى مالى یا کیفرى (چنانچه خواهان و خوانده هر دو شیعه باشند; لیکن شهودشان سنّى باشد.)

د) شهادت اهل سنّت به نفع اهل تشیّع (چنانچه خواهان شیعه، و خوانده سنّى مذهب باشد.)

هـ) شهادت اهل کتاب له یا علیه مسلمانان.

جواب: الف تا هـ : شهادت اهل سنّت در صورتى که از نظر اعتقادى مستضعف، و از نظر جنبه هاى عملى عادل بوده باشند، و فسقى از آنها دیده نشود، در تمام صورتهاى بالا پذیرفته مى شود;(1) ولى شهادت اهل کتاب له و علیه مسلمانان مقبول نیست. مگر در بعضى از موارد خاص، که در بعضى از آیات قرآن (آیه 106 سوره مائده) به آن اشاره شده است.

٤ – محدوده اموری که شهادت زن به تنهایی مقبول است

سؤال: گفته شده: «در مواردى که اطّلاع مردان بر یک موضوع مشکل است، شهادت زنان به تنهایى مقبول است.» لطفاً بفرمایید محدوده این حکم چیست؟ مثلا شهادت زنان در خصوص قتل عمد در یک حمّام زنانه، چه چیزى را ثابت مى کند؟ یا اگر زنان شهادت دهند که فردى جنین زنى را عمداً ساقط کرده، و ضمناً موجب مرگ خود زن هم شده، چه چیزى ثابت مى شود؟

جواب:حکم مزبور شامل این گونه موارد نمى شود; بلکه منظور امورى است که به طور طبیعى فقط به وسیله زنان ثابت مى شود.

٥ – طریقه حقوقی اثبات عدالت شاهد

سؤال: طریقه حقوقى اثبات عادل بودن یک شاهد چیست؟ و مزکِّى کیست؟

جواب:طریقه حقوقى آن این است که شخص مورد اعتمادى با او معاشر باشد، و کار خلافى از او نبیند، یا در محیط خود معروف به پاکى و تقوى باشد. مزکّى فرد مورد اعتمادى است که از این امور درباره کسى خبر دهد، و او را توثیق و تعدیل کند.

٦ – شهادت شخص ریش تراش

سؤال: آیا شهادت کسى که محاسنش را با تیغ، یا ماشین شبیه تیغ مى تراشد، از نظر شرع پذیرفته مى شود؟

جواب:هرگاه از کسى تقلید کند که این کار را جایز بداند، و از جهات دیگر نیز عادل باشد، مى تواند شاهد قرار گیرد.

٧ – راه اثبات و احراز عدالت شهود

سؤال: راه اثبات و احراز عدالت شهود و مانند آن براى دادگاه، با توجّه به تراکم پرونده ها، عدم آشنایى با اصحاب دعوى و شهود، غیر بومى بودن قاضى، یا کثرت جمعیّت شهرها چیست؟ آیا صِرف ظاهر افراد و این که طرف مقابل شهود را جرح ننماید، کفایت مى کند؟

جواب:لازم است در این گونه موارد از اهل محلّ، یا دوستان آنها، تحقیقى شود، تا حُسن ظاهر او و معاشرانش ثابت گردد، و همین مقدار کافى است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -