انهار
انهار
مطالب خواندنی

وفات «ابن ‏فصيح» (755 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
وفات "ابن ‏فصيح" از فقهای حنفي مذهب(755 ق)وفات «ابن ‏فصيح» از فقهای حنفي مذهب(755 ق)
ابن فصيح، ابوطالب فخرالدين احمد بن على بن احمد همدانى كوفى، فقيه حنفى، شاعر و اديب سده هشتم هجري بود. به‏ سبب اقامت و تدريس در شهرهاي بغداد و دمشق، او را بغدادي و دمشقى نيز خوانده‏ اند.
ابن فصيح در كوفه ديده به جهان گشود و در همان‏جا به آموختن فقه و ادبيات پرداخت و قرائت هفت‏گانه را نزد ابن صباغ و على بن سعد ديوانى آموخت. در بغداد از ابن عبدالحق، ابن دواليبى و ابن صباغ حديث شنيد و اسماعيل بن طبال و ديگران به او اجازه روايت دادند. وي در عراق مدتى در آرامگاه ابوحنيفه به تدريس اشتغال داشت، سپس به دمشق رفت. در آن‏جا مورد تفقد و اكرام طنبغا امير شام قرار گرفت و به افتاء، مناظره و تدريس در مدارس قصاعين و ريحانيه پرداخت و در ۷۵۰ق /۱۳۴۹م به حج رفت.
از شاگردان ابن فصيح مى‏توان ابن وهبان و ابن ادمى را نام برد. وي شعر نيز مى‏سرود و بسياري از موضوعات و كتب فقهى را به نظم درآورد. پاره‏ هايى از اشعار وي به‏ صورت پراكنده در منابع آمده است. مرگ ابن فصيح در دمشق و بيست و ششمين روز از شعبان‏ المعظم سال ۷۵۵ق اتفاق افتاد.
برخى از آثار ابن فصيح به شرح زير به‏ صورت خطى در كتابخانه ‏ها موجود است:
۱. "حل‏ال رموز"، قصيده‏اي است لاميه در قرائات سبع نظير قصيده شاطبيه كه در آن به نام قراء تصريح شده است.
۲. "مستحسن الطرائق فى نظم كنز الدقائق"، چنان‏كه از نامش پيداست، همان كتاب "كنز الدقائق نسفى" است در فقه كه ابن فصيح آن را به نظم درآورده، اين منظومه توسط نورالدين على بن غانم مقدسى با نام اوضح رمز على نظم الكنز شرح شده است.
۳. "نظم منارالانوار"، همان "منارالانوار نسفى" است در اصول فقه كه در ۹۰۳ بيت به نظم درآمده و نسخه‏اي از آن در مكتبةالعربيه دمشق موجود است.

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -