انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسائل متفرقه غصب

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1388 :كشف و استخراج معدن از باغ و مزرعه شخصى، بدون اجازه مالك آن چه حكمى دارد؟

جواب: معدن مال مالك زمين است. و استخراج آن بدون اذن مالك صحيح نيست. و در صورت استخراج تماماً مال مالك زمين مى باشد، (و در شرايط فعلى جمهورى اسلامى ايران، تابع مقررات است) البته اگر به حد نصاب برسد، خمس دارد.

سؤال 1389 :شخصى از افرادى از جمله پدر خود چيزى را به سرقت مى برد. بعداً متوجه بدى عمل شده و چون چيزى نداشته، از مال مربوط به پدر مابقى ديون را مى پردازد. سپس از پدر حلاليت مى گيرد و او را به نحوى راضى مى كند، آيا اين پرداخت باعث برائت ذمه مى شود؟

جواب: در فرض سؤال، اگر پدر خريد و فروشى را كه با مال او انجام شده امضا كند، بطورى كه تصرفات آن شخص و اداى ديونش از طرف پدر امضا شود، ان شاءالله برئ الذمه شده و توبه هم كه كرده است. غفرالله لنا و لكم و له.

سؤال 1390 :كسى چندين سال قبل به ملك شخصى تجاوز كرده و تصرف عدوانى كرده است، صاحب ملك موضوع را به دادگاه ارجاع داده و پس از سالها محاكمه، بالأخره شخص متصرّف حاضر شده كه اجاره سالهاى قبل را بپردازد و ملك در تصرف او باشد ولى صاحب زمين راضى به اين كار نيست و در اثر بيكارى خود و فرزندانش مى خواهد خودش در آن كشت و زرع كند. چون در اسلام رضايت طرفين شرط است و صاحب زمين در اين مدت راضى نبوده و نيست، لذا متمنى است بفرماييد كه:

اولا: آيا ملك به صاحب آن برمى گردد؟ يا اينكه بايد در دست متجاوز باشد و او اجرت آن را بپردازد؟

ثانياً: در اين چند سال كارهايى كه در آن زمين از قبيل خواندن نماز و غيره انجام داده حلال بوده يا حرام؟

جواب: الف ـ بلى بايد ملك را به صاحب آن برگرداند و از اين به بعد هم حق تصرف در آن را ندارد مگر با رضايت صاحب آن.

ب ـ اگر با علم به غصبيت در آنجا نماز خوانده باطل است.

سؤال 1391 :مالى كه به عنوان جهيزيّه زن به شوهر سپرده شده و پس از مطالبه آن را نمى دهد، آيا احكام وديعه و امانتدارى در اين مورد جارى است يا احكام غصب؟

جواب: اگر به عنوان امانت سپرده شده و پس از مطالبه پس نمى دهد، در حكم غصب است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -