انهار
انهار
مطالب خواندنی

وضوء يا تيمم كسى كه دست يا پايش قطع شده

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال17 - شخصى دستش از مرفق قطع شده تيمم نمايد يا بايد وضوء بگيرد و اگر واجب باشد كه وضوء بگيرد به چه نحو بجا بياورد؟.

جواب:  در فرض مذكور اگر خودش مىتواند، صورتش را بشويد، مثلا صورت را در آب فرو برد و به قصد شستن وضوئى از آب، خارج نمايد با رعايت ترتيب، و شخص ديگرى با رطوبت صورت، سر و پاهاى او را مسح نمايد و اگر نمىتواند مثل آن كه آب كر و يا جارى نباشد ديگرى صورت او را بشويد و سر و پايش را مسح كند.

سؤال18 - شخصى كه يك دست و يا دو دست و يا يك پا و يا دو پاى او را قطع كرده‌اند و جاى مسح ندارد تكليفش چيست و طريقه وضو و تيمم او چگونه است؟.

جواب:  كسى كه يك دست يا دو دست او را از بالاى مرفق قطع كرده‌اند شستن از او ساقط است و اگر از مرفق به پائين، چيزى باقى است آن را بشويد و اگر يك دست دارد مسح سر و پا را با همان يك دست بكشد و اگر هيچ دست ندارد با دست غير، از آب صورت مسح بكشد و كسى كه پاى او را قطع كرده‌اند اگر از قدم چيزى باقى است به همان مسح بكشد و الا مسح ساقط است و طريقه تيمم كسى كه دست او قطع شده اين است كه اگر يك دست او قطع شده دست ديگر را به زمين بزند و پيشانى را با آن مسح نمايد و بعد پشت دست را به زمين بزند و احتياط آنست كه اگر ممكن باشد بين تيمم بنحو مذكور و توليت غير، جمع كند، به اين كه شخص ديگر دست خود را به زمين بزند و پشت دست او را مسح نمايد و چنانچه هر دو دست او قطع شده پيشانى خود را به زمين مسح كند و در اين صورت نيز احوط توليت غير است اگر ممكن باشد به اين كه ديگرى دست‌هاى خود را به زمين بزند و به پيشانى او مسح نمايد و در هر دو صورت اگر ذراع قطع نشده احتياط اين است كه به ذراع هم تيمم كند.

سؤال19 - شخصى پاى راستش تا زانو قطع شده، مسح كشيدنش به چه كيفيت مىباشد.

جواب:  مسح پاى قطع شده لازم نيست.

سؤال20 - اگر شخصى يك دست او شكسته و تا آرنج گچ گرفته شده و قابل حركت نباشد يا اصلا يك دست ندارد، و نائب براى وضوء يا تيمم پيدا نمىكند، تكليفش چيست؟.

جواب:  كسى كه يك دست ندارد بطورى كه از موضع شستن براى وضوء چيزى باقى نمانده، صورت را با يك دست مىشويد، و خود دست موجود را زير شير آب مىگيرد از آرنج تا سر انگشتان و با همان يك دست سر و پاها را مسح مىنمايد و اگر يكى از دستها قطع نشده ولى به كلى از كار افتاده و حركت ندارد بايد بنحو متعارف وضوء بگيرد، و با كمك دست سالم با دست معيوب مسح نمايد و اگر ممكن نيست، با دست سالم سر و پا را مسح كند.

سؤال21 - شخصى يك دست او قطع شده يا بسته است چگونه وضوء بگيرد؟ ارتماسى، يا نايب بگيرد؟.

جواب:  در صورتى كه از مرفق قطع شده و جز با شستن دست به ارتماس راه ديگرى ندارد چنانچه آن دست سالم را ارتماسا بعد از شستن صورت زير آب ببرد و بيرون بياورد به قصد وضوء و با آن سر و پاهاى خود را مسح كند صحيح است و اشكال ندارد و در صورت قدرت بر وضوء با كيفيت مذكوره نيابت جائز نيست.

سؤال22 - شخصى يك دست دارد و مىخواهد تيمم كند آيا با همان يك دست مىتواند به دو طرف صورت دست بكشد يا خير؟

جواب:  با يك دست از يك طرف جبين شروع و در طرف ديگر خاتمه دهد بطورى كه از رستنگاه موتا ابروها مسح شود.
اگر قبل از مسح، دست نجس شود

سؤال23 - هر گاه در بين وضوء يعنى پيش از مسح، دست، نجس شود و نتواند مسح بكشد بعد از تطهير دست، از صورت و يا از مواضع ديگر وضوء رطوبت بگيرد و مسح نمايد چه صورت دارد؟.

جواب:  اگر بعد از تطهير، دست را خشك كند و از سائر مواضع وضو رطوبت بگيرد و مسح كند ظاهرا اشكال ندارد.
اگر عضو لاحق را قبل از سابق مسح كند

سؤال24 - اگر در حال وضوء، سهوا كسى قبل از مسح سر، مسح پا را كشيد آيا وضو باطل مىشود و از نو بايد وضوء بسازد يا نه؟

جواب:  ما دامى كه موالات به هم نخورده تكرار وضوء لازم نيست پا را خشك نموده و با رطوبت كف دست، سر را مسح كند و پا را بعد مسح نمايد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -