انهار
انهار
مطالب خواندنی

طلاق با حكم حاكم شرع

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 1585 :شوهر اينجانب به خاطر ناراحتى خانوادگى، مدت 9 سال از ما كناره گيرى كرده و نامه داده است كه منتظر من نباشيد، و شما را هم طلاق نمى دهم و من هم به دادگاه مراجعه كردم و آنها مرا طلاق دادند، آيا بعد از انقضاى عده، مى توانم شوهر كنم؟

جواب: چنانچه دادگاه طلاق داده باشد، پس از انقضاى عدّه مى توانيد شوهر اختيار كنيد.

سؤال 1586 :دخترى دو هفته بعد از ازدواج به منزل پدرش برگشته و حاضر به بازگشت به منزل شوهرش نيست و شوهر هم از روى عناد، حاضر به طلاق نمى شود و دختر نيز به هيچ وجه حاضر به زندگى با او نيست، آيا در اين گونه موارد حاكم شرع و وكلاى او مجاز به اجراى صيغه طلاق، براى نجات زندگى دختر هستند يا خير؟

جواب: چنانچه احراز شود ادامه زوجيت با زوج مزبور همراه با عسر و حرج شديد است و زوج از دادن طلاق، امتناع ورزد و حتى اجبار به طلاق، ممكن نباشد، دراين صورت حاكم شرع يا نمايندگان وى مى توانند طلاق دهند.

سؤال 1587 :بين زن و شوهرى اختلاف شديد واقع شده، به حدى كه به دادگاه كشيده شد، و حكم به مطلقه شدن در مقابل مهر، صادر گرديده است و شوهر به خارج فرار كرده، آيا زن مى تواند در غياب مرد، خود را مطلقه كند؟

جواب: در صورتى كه از مراجعت وى به ايران مأيوس باشند; دادگاه مى تواند وى را طلاق دهد.

سؤال 1588 :اينجانب سر دفتر مى باشم، خانمى مراجعه كرده كه با بخشيدن مهريه خود و نفقه در ايام عده، طلاق مى خواهد. توضيح اينكه: خانم از ديوان عالى كشور حكم طلاق را دارد. اما شوهر وى به هيچ وجه رضايت نمى دهد، آيا طلاق دادن زن شرعاً جايز است؟

جواب: در فرض سؤال، ظاهراً ديوان عالى كشور كه حكم طلاق را صادر كرده و براى شما محرز شد كه حكم صادره از ناحيه ديوان عالى كشور است، معلوم مى شود كه بعنوان حاكم شرع، چنين حكمى را صادر كرده. لذا شما مى توانيد طبق همان حكم و نوشته با رعايت شرايط طلاق، صيغه طلاق را جارى كنيد اگرچه شوهر معترض باشد.

سؤال 1589 :طلاقى كه حاكم بالأجبار در مورد زوجه شخصى مى دهد، آيا رجعى است؟ آيا بائن كه زوج حق رجوع نداشته باشد؟

جواب: ظاهر اين است كه طلاق حاكم و يا طلاقى كه به اجبار زوج تحقق پيدا مى كند، از نظر رجعى بودن و نبودن با طلاقهاى ديگر فرقى ندارد.

سؤال 1590 :مردى عيال خود را اذيّت مى كند و نفقه نمى دهد و از دادن طلاق خوددارى مى كند، آيا آن زن مى تواند شوهر ديگر اختيار كند؟

جواب: در فرض سؤال، زن بايد به حاكم شرع رجوع كند و يا به هر طريق ممكن، حقوق و نفقه خود را از شوهر بگيرد; ولى به هيچ وجه نمى تواند بدون طلاق، به ديگرى شوهر كند. و خلاصه زن شوهردار اگر شوهر ديگر بكند زانيه خواهد بود و احكام زنا بر او مترتب مى شود.

سؤال 1591 :زنى كه از شوهر خود اكراه شديد دارد و مهريه خود را مى بخشد تا طلاق خلع جارى شود; ولى شوهر حتّى به مازاد بر مهر قبول نمى كند، تكليف چيست؟

جواب: در صورتى كه ثابت شود ادامه زندگى براى زن همراه با عسر و حرج شديد است، حاكم شرع مى تواند طلاق خلعى مزبور را انجام دهد، اگرچه شوهر راضى نباشد.

سؤال 1592 :مردى بعد از سه ماه زندگى با يك زن، حدود چهار سال است كه به جمهورى روسيه رفته و در اين مدّت نفقه زن را هم نداده است، هيچ شرطى در خصوص عدم نفقه و رفتن به مسافرت و مدت آن در ضمن عقد نوشته نشده است. زن چندبار وكيل خود را فرستاده و اعلان كرده است كه حاضر به طلاق است، ولى مرد هيچ توجّهى نكرده است. عدم وجود حاكم شرع در جمهورى آذربايجان باعث شده است كه زن بعد از چهار سال، بدون نفقه سربار خانواده پدرى باشد. لذا با اين وضع كه مرد به خارج از كشور رفته است و هيچ نفقه اى هم حاضر نيست بدهد و حتّى در خصوص طلاق نيز اقدامى نمى كند، آيا زن مى تواند طلاق بگيرد يا نه؟ و نحوه طلاق گرفتن زن در حالى كه مرد حاضر نيست (با شرايط ذكر شده) چطور مى شود؟

جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست و طلاق هم نمى دهد و حاكم شرع نيز در آن جمهورى وجود ندارد، زن مى تواند به نماينده حاكم شرع مراجعه كند. يعنى كسى كه از طرف مجتهد جامع الشرايط، مجاز در تصدى امور حسبيّه است (كه در آن جمهورى چنين افرادى وجود دارند) تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد و يا اصلا امكان دسترسى و اخطار به او نبود و امكان انفاق از مال او هم نبود، در اين صورت زن را به تقاضاى خودش، مطلقه مى كند. و پس از مطلقه شدن و گذشتن عده طلاق، به هركس مايل بود مى تواند شوهر كند. و در اين مسأله فرقى بين حاضر و غايب بودنِ زوج نيست. بلكه ملاك رعايت امور مذكوره است. و مفقودالأثر احكام خاصى دارد كه بايد رعايت شود.

سؤال 1593 :آيا حاكم شرع مى تواند مرد را مجبور به طلاق دادن زنش كند؟ يا اينكه خودش زن را مطلقه كند؟

جواب: بلى، اگر حاكم، مجتهد جامع الشرايط باشد، در بعضى از موارد كه صلاح دانست، مى تواند زوج را وادار به طلاق كند و چنانچه زوج، حاضر به طلاق نشد، حاكم خودش زن را مطلقه مى كند.

سؤال 1594 :شخصى مدّت شانزده سال است كه در كشور ايران مى باشد و زن و بچّه اش در افغانستان بدون سرپرست بسر مى برند و پدر زنش آمده هرچه اصرار مى كند حاضر به بازگشت نمى شود، آيا پدر زن مى تواند كه شرعاً طلاق دخترش را بگيرد؟ يا او را اجبار به بازگشت كند يا خير؟

جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست، زن مى تواند به حاكم شرع مراجعه كند، تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد. در اين صورت زن را به تقاضاى خودش مطلقه مى كند و پس از مطلقه شدن و گذشتن عدّه طلاق، به هركس مايل بود مى تواند شوهر كند.

سؤال 1595 :شخصى جهت اشتغال به كار در كويت، از منزل خارج و در دريا اسير نيروهاى عراقى مى گردد. بعد از مدّتى كه از غيبت او مى گذرد، زنش كه اطلاعى از او نداشته جهت تعيين تكليف و طلاق به دادگاه مراجعه و بعد از گذشت مدّت شش سال از روزى كه شوهرش از منزل خارج شده، به موجب حكم دادگاه مطلقه مى گردد و با رعايت عدّه شرعى به عقد ازدواج ديگرى درمى آيد، كه صاحب يك فرزند نيز مى شود; بعد از آزادى اسرا، شوهر بانوى مزبور پيدا مى شود ولى زن مزبور مجدّداً تقاضاى طلاق مى كند و دادگاه حكم طلاق از همسر اوّل را صادر، و زن در دفترخانه مطلّقه مى گردد. آيا اين زن مى تواند با شوهر دومش كه داراى فرزندى نيز او هست ازدواج كند يا خير؟

جواب: چنانچه دادگاه شرعى و با رعايت شرايط طلاق او را طلاق داده است، و بعد از انقضاى عده، شوهر رفته است، پس از آمدن شوهر اوّل، وى حقى ندارد و زن به زوجيت شوهر دوم باقى است. مگر آنكه شوهر دوم وى را مطلقه كند.

سؤال 1596 :مردى است كه نفقه همسر خود را نمى دهد و او را مورد ايذاء و اذيت قرار مى دهد و حاضر به طلاق دادن او حتى طلاق خلع نمى باشد، آيا مى شود او را مجبور به طلاق دادن كرد؟

جواب: اختيار طلاق با شوهر است و حاكم شرع مى تواند در صورت مطالبه زوجه، شوهر را وادارد كه حقوق زن را داد كند. و در بعضى از موارد حاكم شرع مى تواند طلاق دهد.

سؤال 1597 :در ضمن عقد به زوجه وكالت مى دهند كه در بعضى موارد خود را مطلقه كند. در صورت مطلقه كردن آيا مستحق مهر است يا خير؟ و آيا طلاق رجعى مى شود يا بائن؟ و در هر صورت آيا زوج مى تواند در عده رجوع كند يا خير؟

جواب: اگر زوجه مدخول بها بوده، تمام مهريه و اگر مدخول بها نبوده، نصف مهريه بعد از طلاق بايد داده شود و طلاق رجعى با شرط بائن نمى شود و چنانچه طلاق رجعى بوده شوهر مى تواند در عدّه رجوع كند، هرچند بدون رضايت زن باشد.

سؤال 1598 :يكى از شروط مذكوره كه به موجب آن زن وكيل است خود را طلاق دهد در موردى است كه زوج، همسر ديگرى اختيار كند، حال اگر زوج در اثر عدم تمكين زوجه و با رأى دادگاه اقدام به ازدواج مجدد كند، آيا زوجه مى تواند با توجه به وكالت خود، خود را مطلقه كند؟

جواب: ظاهراً اين شرط، منصرف به موردى است كه ازدواج دوّم به اين علل نباشد. لذا در فرض مذكور، زن نمى تواند خود را طلاق دهد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -