انهار
انهار
مطالب خواندنی

حداد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  747 - در رساله عمليه ذكر شده كه بر زن در عده وفات شوهر واجب است زينت را ترك كند مستدعى است مراد از زينت را بيان فرمائيد و نيز اگر زن در عده وفات زينت كند آيا لازم است دوباره عده نگهدارد يا نه.

جواب:  منظور از زينت هم زينت در بدن است مانند سرمه كشيدن و عطر استعمال كردن و خضاب نمودن و آرايش كردن و هم زينت در لباس مانند لباس سرخ وزرد و امثال اينها و زيور آلات زنانه به كار بردن و بطور كلى زن در ايام عده وفات بايد تمام چيزهائى را كه براى شوهر در اوقات مناسب مانند عيد و عروسى و غيره به آنها زينت مىكرد ترك كند و اين به حسب اشخاص و زمانها و شهرها تفاوت دارد و لازم است در هر شهرى آنچه معتاد و متعارف براى زينت در آن شهر است ملاحظه شود بلى تنظيف بدن و لباس و سر را شانه زدن و ناخن گرفتن و حمام رفتن اشكال ندارد و در مورد سؤال دوم اقوى اينها است كه ترك زينت شرط در عده نيست بلكه فقط حكم تكليفى است پس اگر از روى معصيت يا فراموشى يا ندانستن مسأله در تمام ايام عده زينت كند لازم نيست عده را از سر بگيرد يا اگر در بعض ايام عده زينت نمود لازم نيست آن مقدار را استيناف كند.

سؤال  748 - آيا حكم وجوب ترك زينت براى زن در عده وفات شوهر مخصوص زنى است كه به عقد دائمى شوهر در آمده باشد يا در مورد متعه هم همين طور است و نيز ترك زينت در مورد زن صغيره يا مجنونه نيز واجب است يا خير

جواب:  در اين حكم ظاهرا تفاوتى بين دائمه و منقطعه نيست بلى در مورد زن متعه‌اى كه مدتش كم باشد مثل يك روز يا دو روز بعيد نيست ترك زينت در عده وفات واجب نباشد و در مورد صغيره و مجنونه احوط آنست كه ولى شرعى در عده وفات آنها را از زينت نمودن منع كند.

سؤال  749 - زنى كه شوهرش فوت نموده قاعدتا مقدارى طلا هميشه همراه دارد در مدت عده كه زينت بر او حرام است بايد آنها را از خودش جدا كند يا نه.

جواب:  بايد هر چه را كه زينت براى زوجه شمرده مىشود كه در موقع مناسب به آن خود را زينت مىدهد در مدت عده وفات ترك نمايد و بعضى طلاها را كه هميشه همراه داشته مثل گوشواره لازم نيست بيرون بياورد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -