انهار
انهار
مطالب خواندنی

درس هايي آموزنده از مرحوم آيةالله العظمي بهجت

بزرگ نمایی کوچک نمایی
هر چيز که منتسب به امام حسين عليه السلام باشد، با ارزش و مقدس است:
حجت‌الاسلام علي بهجت مدظله: لباس امام حسين عليه السلام يا هر چيز ديگري که به ايشان منتسب باشد، اصيل‌، با ارزش، پر برکت، مقدس و شفا هستند. خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد: پيراهن يوسف را فرستاديم، چشم يعقوب بينا شد. مگر حضرت يعقوب چشمش را عمل کرد يا اين حرف دروغ است؟! خود خداوند مي‌فرمايد که ما با پيراهن يوسف، چشمان يعقوب را درمان کرديم. چشمي که سفيد شده بود، درمان شد. اين چشم با تبرک بر اين پيراهن شفا يافت و خوب شد. وهابيت، گروهي از اعراب بسيار بدوي و پوسته‌نگرند که هيچ نمي‌انديشند. آن‌ها عشق را نمي‌فهمند، مانند ديوار که شما نمي‌تواني عشق را به آن بفهماني. اخيرا عده‌اي از دانشمندان به اين نتيجه رسيده‌‌اند که کائنات هم مي‌فهمند؛ آب هم مي‌فهمد و اگر به آب حرف خوب بزني، ساختار آن زيبا مي‌شود.
مرحوم پدرم قبلا اين مطالب را مي‌گفت و ما نمي‌فهميديم و حالا مي‌بينيم لابراتوارها و آزمايشگاه‌هاي پيشرفته همين حرف را مي‌زنند. بعد از رحلت ايشان به عمق خيلي از حرف هايشان پي برديم و متعجب شديم.
تأکيد آيت‌الله بهجت بر شش‌گوشه ساخته‌شدن ضريح جديد سيدالشهدا عليه السلام:
حجت‌الاسلام علي بهجت مدظله: حضرت آيت‌الله بهجت قدس سره در ساخت همين ضريح جديد اباعبدالله عليه السلام فعال بودند، هيات امناي ساخت ضريح که به ديدن ايشان آمدند، اصرار داشتند چون ضريح قبلي را شش امامي‌‌ها ساخته‌‌اند و به شکل شش گوشه ساخته شده است، ما اين ضريح را بزرگ‌تر کنيم و چهار گوشه بسازيم اما آيت‌الله بهجت قدس سره فرمود که همان شش گوشه باشد. هيات امنا هم در جزوه‌‌شان نوشتند که به دستور ايشان همان شش گوشه ساخته شود.
انبيا عليهم السلام براي امام حسين عليه السلام گريه مي‌کردند
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: امام حسين عليه السلام شخصيت بي‌نظيري است که خداوند در عالم وجود فقط همين يکي را آفريده است.کار عظيم امام حسين عليه السلام در عالم، يگانه است. حالا ما براي چنين شخصيت عظيمي گريه مي‌کنيم. گاهي اين گريه مرتبه‌اي از ناراحتي است و گاهي مرتبه‌اي از محبت است و اشک از شدت شوق و علاقه است؛ انسان نمي‌تواند تحمل کند و اشک مي‌ريزد.
پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)مي‌گفت: اين حرف چيست که مي‌گويند گريه يعني چه؟ خيلي از انبيا از خوف خدا بکا داشته‌اند. آيا از شوق لقاء خدا بکا نداشتند؟ گريه از شوق رسيدن به معشوق حقيقي عالم داشته‌اند. علاوه بر آن داريم که خود انبيا عليه السلام براي امام حسين عليه السلام گريه مي‌کردند. آن‌ها وقتي عظمت کار امام حسين عليه السلام را درک کردند، اشکشان جاري شد و توسل پيدا کردند. اين مسأله، تک بودن و عظمت کار امام حسين عليه السلام را نشان مي‌دهد
 گريه، اذن دخول و محرم شدن انسان است:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)مي‌گفت: گريه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گريه، واسطه و رابطه است. وقتي که مي‌خواهيد وارد حرمي شويد و پا به حريمي بگذاريد، طلب اجازه مي‌کنيد و اذن دخول مي‌گيريد. در روايت است که اگر براي اذن دخول زيارت امام حسين عليه السلام اشک از چشمت جاري شد، بدان اجازه داده شده است. پس اين اشک، رابطه انسان با ماوراء است. اين اشک يک نشانه و رمز است. پدرم تأکيد داشت خود گريه، يک اذن و اجازه است. مثل چراغي است که روشن مي‌شود و براي تو نشانه است. اگر اشکي آمد، علامت اين است که به تو اذن داده‌اند. اين عين عبارت آقاست.
گريه بر سيدالشهدا عليه السلام ، بالاتر از نماز شب:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)مي‌گفت: گريه بر سيدالشهدا عليه السلام از همه مستحبات بالاتر است حتي از نماز شب! چون نماز شب حالتي جسمي دارد ولي گريه بر سيدالشهدا عليه السلام رقّت روحي است و عامل آن، آن را در درون انسان به وجود آورده است.
آيت الله بهجت، 50 سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوي در مي‌نشستند:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: مسأله روضه اباعبدالله عليه السلام اين‌قدر براي آيت‌الله بهجت قدس سره مهم بود که حدود 50 سال هر هفته مجلس داشتند و ايشان حاضر نبود به اين سادگي اين کار را ترک کند. حتي در حال مريضي اصرار داشت که اين مجلس بايد برقرار شود و اصرار داشت که خودش بايد حضور داشته باشد. خيلي برايش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد. سال‌ها اين مجلس روضه در منزل ايشان بود و پدرم درها را باز مي‌کرد و خودش دم در مي‌نشست و براي هرکسي که وارد مي‌شد، احترام مي‌کرد. هيچ وقت اين گونه نبود که فقط براي شخصيت خاصي بلند شود و براي همه اين احترام را قائل مي‌شد.
استاد آيت‌الله بهجت پاي سماور مي‌نشست و در روضه سيدالشهدا عليه السلام چاي مي‌داد:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم(آيت الله بهجت قدس سره) مي‌گفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروي کمپاني که از لحاظ علمي در سطح بالايي بود، در مجالس روضه ابا عبدا... عليه السلام پاي سماور مي‌نشست و چاي مي‌داد. مطلب ديگري که پدرم در اين روضه‌ها بر آن اصرار داشت اين بود که مجلس به مناسبت هر امامي که برگزار شده بود، بايد آخرش به امام حسين عليه السلام ختم مي‌شد. ايشان تأکيد مي‌کرد امام حسين عليه السلام منشأ همه اين هاست و اين قدر بزرگ است که همه اين‌ها به او متوسل مي‌شدند. نه تنها امامان، بلکه قبل‌تر از آن پيامبران نيز به ايشان متوسل مي‌شدند.
خواندن زيارت عاشورا هر روز با صد لعن و صد سلام:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: مرحوم آيت‌الله بهجت هر روز زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام مي‌خواند و بارها مي‌گفت: آقايي از خدا خواسته بود تا زيارت عاشورايش هيچ روزي ترک نشود حتي در روز مرگش. ايشان نمي‌گفت که اين درخواست خود من است. در حالي‌که ما مي‌ديديم خودش هر روز اين کار را مي‌کرد. ايشان روز يکشنبه رحلت کرد.
روز قبلش که شنبه بود، ديدم ايشان مشغول خواندن زيارت عاشورا شده بود و هنگامي که براي رفتن به درس جلوي در ايستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبيح مي‌شمرد. آن روز از همه روزها سرحال‌تر بود. ايشان هر روز که به درس مي‌رفت، شايد با تأخير مي‌رسيد. به هرحال سن ايشان بالا بود و کمي کارها با تأخير انجام مي‌شد. خودشان مي‌گفت کاري مانند لباس پوشيدن که در گذشته در عرض پنج دقيقه انجام مي‌دادم، شايد الآن بيست دقيقه از من وقت مي‌گيرد. ايشان هميشه تا آماده مي‌شدند، چند دقيقه‌اي از وقت گذشته بود که به دم در مي‌رسيدند. ولي آن روز آخر، نيم ساعت زودتر جلوي در نشسته بودند و صد لعن و صد سلام را با تسبيح مي‌گفتند که پس از آن عارضه‌اي به ايشان دست داد که گفت من امروز به درس نمي‌روم.
مرحوم آيت‌الله بهجت تا لحظات آخر به خواندن زيارت عاشورا آن هم با صد لعن و صد سلام و حضور در مجلس سيدالشهدا عليه السلام التزام داشت. حتي در حالت مريضي مي‌گفت من را به مجلس ببريد که مي‌خواهم طلب شفا در مجلس امام حسين عليه السلام کنم.
پس از من، از ثلث مانده‌هايم، مجلس عزا و روضه سيد‌الشهدا عليه السلام را اقامه کنيد:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: سفارش پدرم (آيت الله بهجت قدس سره) هميشه اين بود که خدا مي‌داند اين توسلات براي انسان چه مي‌کند. اين توسل براي انسان يک ارتباط است. چطور وقتي يک لامپ را به الکتريسيته متصل مي‌کنيم، نور مي‌دهد. انسان اگر به اين‌ها متوسل شود، اسباب وصل مي‌شود. اين توسل، ياد معشوقِ معشوق افتادن است. چون اين بزرگواران عاشق خداوند بودند و خدا نيز عاشق آن‌ها بود. انسان وقتي به آن‌ها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. اين توسلات انسان را خدايي مي‌کند. نظر ايشان اين بود که انسان هرچه مي‌تواند در اين زمينه کم نگذارد. لذا خود ايشان با آخرين توانش مي‌آمد. ايشان در وصيت‌نامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث مانده‌هايم، مجلس عزا و روضه سيد‌الشهدا عليه السلام را اقامه کنيد.
ايشان مي‌گفت اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برايم مراسم روضه اباعبدلله عليه السلام را بگيريد. ايشان روي اين مسائل خيلي توصيه و تأکيد داشت.
شرکت در مجالس روضه سيدالشهدا عليه السلام تعظيم شعائر است:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: يکي از کارهاي پدرم(آيت الله بهجت قدس سره) اين بود که در مراسم مختلفي که براي اباعبدلله عليه السلام گرفته مي‌شد، به اندازه توانشان شرکت مي‌کردند. از زمان قديم که من بچه بودم، ايشان به شرکت در اين مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس اين بزرگواران را عظمت بخشيدن به ياد و نام آن‌ها مي‌دانست. لذا مي‌گفت شرکت در اين مجالس تعظيم شعائر است. ما بايد به شعائر خود عظمت بخشيده و عزيز نگه داريم و برايمان مهم باشد و به آن‌ها اعتنا کنيم و برايشان وقت بگذاريم و عمر عزيز خود را صرف آن کنيم.
خواندن زيارت عاشورا را بخصوص در تاسوعا و عاشورا با احوالات بيش‌تري انجام مي‌داد. به ما توصيه مي‌کرد در اين روزها(ايام محرم) اين زيارت را بخوانيد. مطلب ديگر اين‌که خنده ايشان اصولا صدا نداشت و هميشه در حد يک لبخند بود. اما در اين روزها ايشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پيوسته گرفته بود و به ياد امام حسين عليه السلام در حزن بود و مي‌گفت: همين به ياد آن‌ها بودن را فقط خدا مي‌داند چقدر اجر دارد.
ايشان اصرار داشت وقتي مجلس مي‌گيريد، برتري‌ها و امتيازات اهل بيت عليه السلام را بگوييد. فضائل و مناقب اين حضرات را بگوييد و نسبت به اين قضيه ابراز احساسات کنيد. حتي اگر گريه و اشک شما نمي‌آيد، حالت گريه به خود بگيريد و در حال حزن باشيد. تباکي کنيد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -