انهار
انهار
مطالب خواندنی

احکام كورتاژ (سقط جنين)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال1752 :حكم اسلام در مورد سقط جنين چيست؟

جواب: اسقاط جنين جايز نيست، مگر اين كه در جان مادر در معرض خطر باشد يا بقاى جنين منجر به بيمارى غير قابل تحمل مادر شود. كه با احراز يكى از اين دو امر، اسقاط مانعى ندارد.

سؤال1753 :اگر زن و شوهر مجتمعاً جنين را اسقاط كنند، آيا ديه تنصيف شده و يا اينكه به بقيه وارث مى رسد؟ و آيا ديه را در هرحال بايد بدهند و يا در صورت طلب ورّاث و يا حاكم؟

جواب: ديه به ساير وراث مى رسد، اگرچه لامحاله طبقه بعدى خواهند بود. و نيازى به حكم حاكم ندارد.

سؤال1754 :لطفاً مواردى كه اسقاط حمل در آن موارد اشكال ندارد، بيان كنيد؟

جواب: اسقاط حمل در موارد زير بلامانع است:

1 ـ اگر طبق تشخيص پزشك متخصص و مورد اطمينان بقاى جنين موجب مرگ جنين و مادر، هردو بشود. ولى اگر جنين سقط شود، مادر زنده مى ماند.

2 ـ اگر ولوج روح نشده است و طبق تشخيص پزشك متخصص و مورد اطمينان بقاى حمل براى مادر خطر جانى دارد، يا مستلزم ضرر و درد غير قابل تحمل باشد.

3 ـ اگر ولوج روح نشده و زن حامل اطمينان دارد كه بدون اسقاط حمل، مورد اذيت و آزار روحى يا جسمى غيرقابل تحمل قرار مى گيرد و در عسر و حرج شديد واقع مى شود، در اين صورت نيز اسقاط بعيد نيست كه حرام نباشد. ضمناً در تمام اين موارد اگر اسقاط كرد، ديه دارد، كه بر عهده اسقاط كننده است و اگر سقط بعد از ولوج روح باشد علاوه بر ديه كفاره هم دارد.

سؤال1755 :اگر زن آبستن به طبيب مراجعه كند و طبيب او را سقط جنين كند، آيا طبيب قصاص مى شود؟

جواب: خير، بلكه محكوم به ديه است.

سؤال1756 :فعلا با دستگاههاى مجهّز تشخيص مى دهند كه جنين چه وضعيتى دارد. حال اگر متوجه شدند كه جنين مرده به دنيا مى آيد يا بعد از چند روز مى ميرد، آيا اجازه دارند كه جنين را سقط كنند؟

جواب: اولا حصول يقين و قطع به مسأله بعيد است و بر فرض حصول قطع نيز، سقط جايز نيست.

سؤال1757 :در ميان پزشكان متخصص دو نظريه در رابطه با دستگاه درونى رحم (I.U.D) وجود دارد: الف ـ ممانعت از انعقاد نطفه مى كند. ب ـ بعد از انعقاد نطفه موجب دفع نطفه مى گردد. در فرض سؤال، تكليف در دو مورد زير چيست؟

الف ـ استفاده از آن در صورت شك بين دو نظريه.

ب ـ استفاده از آن در صورت تبعيت نظريه (ب).

جواب: الف ـ در صورت شك مانعى ندارد. مگر اين كه موجب عقيم شدن دائمى شود. ب ـ اگر بدانند كه موجب دفع نطفه مى شود جايز نيست.

سؤال1758 :تكليف عقيم كردن بانوان كه در زايمانهاى قبلى فرزندان ناقص الخلقه و يا داراى بيمارى ارثى (جسمى و روانى) به دنيا آورده اند چيست؟

جواب: صرف ناقص الخلقه بودن نوزاد قبلى يا بيمارى ارثى مجوز عقيم كردن نمى شود. بلى اگر محرز باشد كه زايمانهاى بعدى ملازم با عسر و حرج شديد و غير قابل تحمل است، مانعى ندارد.

سؤال1759 :بستن لوله هاى رحم منجر به قطع حاملگى مى شود و ايجاد زمينه براى امكان آبستنى مجدد، مستلزم عمل جراحى ميكروسكوپيك و دقيق است كه در مراكز مجهز امكان پذير است، و شانس حاملگى مجدد در بهترين مراكز دنيا در حدود 50% مى باشد. با در نظر گرفتن شرايط فوق، آيا بستن لوله هاى رحم در بانوان سالم مجاز است؟

جواب: در فرض سؤال، چنين مواردى حكم عقيم شدن دائمى محسوب مى شود و جايز نيست.

سؤال1760 :در مورد بيمارانى كه حاملگى براى آنان خطر جانى دارد و امكان بهبود وضع جسمى و روانى آنان از نظر مساعد شدن حاملگى در آينده هم وجود ندارد. به عبارت ديگر: ضرورتهاى پزشكى ايجاب مى كند هيچ گاه يا حتى الامكان حامله نشوند، آيا قطع دائم حاملگى جايز است؟

جواب: در فرض سؤال، مانعى ندارد.

سؤال1761 :آيا سقط درمانى در مورد مادرانى كه بيمارى پيشرفته اى دارند و ادامه حاملگى براى مادر خطر جانى در پى دارد، در دو فرض سن جنين قبل و بعد از چهار ماهگى مجاز است يا خير؟

جواب: نسبت به جنين قبل از چهار ماهگى مجاز است، ولى نسبت به بعد از چهار ماهگى مشكل است.

سؤال1762 :در مورد مادران بيمارى كه ادامه حاملگى با حيات مادر مغايرت پيدا مى كند و جنين از نظر سنى در وضعيتى است كه امكان ادامه حيات وى، خارج از رحم مادر وجود ندارد و بعد از مرگ مادر او هم فوت خواهد نمود، آيا مى توان به منظور نجات جان يك نفر ـ يعنى مادر ـ به حاملگى خاتمه داد؟

جواب: در فرض سؤال، اسقاط آن به منظور حفظ جان مادر، مانعى ندارد.

سؤال1763 :چنانچه زنى كه مبتلا به جنون است آبستن شود، با توجه به امكان انتقال بيمارى روانى به جنين و همچنين عدم امكان مراقبت بيمار از فرزند خود، آيا سقط جنين جايز است؟

جواب: صرف امكان انتقال بيمارى به جنين و يا عدم امكان مراقبت بيمار از فرزند خود، مجوز سقط نمى شود.

سؤال1764 :اگر دكترها به خانمى بگويند بچه اى كه در رحم دارد از لحاظ ذهنى يا بدنى عقب مانده خواهد بود، آيا زن مى تواند او را كورتاژ كند يا كارى كند كه بچه بيفتد؟

جواب: خير، جايز نيست.

سؤال1765 :آيا حفاظت از بچه در رحم واجب است؟ يعنى مادر بايد تمام شرايط لازم جهت حفظ و سلامتى بچه را فراهم كند؟

جواب: لازم است شرايط متعارف و معمول را فراهم و رعايت كند.

سؤال1766 :اگر حاملگى براى خانمى ضرر داشته باشد، آيا مى تواند جنين خود را قبل از هفته سوم كورتاژ كند؟

جواب: در صورت دميده شدن روح انسانى جايز نيست، و در غير اين صورت اگر بقاى حمل خطر جانى براى مادر داشته باشد، يا مستلزم درد غير قابل تحمل براى مادر بشود، اسقاط مانعى ندارد. ولى نسبت به ديه آن با پدر جنين مصالحه كنند.

سؤال1767 :اگر مادرى براى سقط بچه اش كارى انجام ندهد، ولى با مراعات نكردن موارد لازم و تهيه نكردن شرايط لازم براى حفظ جنين، باعث سقط بچه بشود، آيا حرام است؟

جواب: اگر سقط بچه مستند به او شود حرام است.

سؤال1768 :اگر دكترها بگويند در صورتى كه زن كورتاژ نكند، در هنگام تولد يا زن مى ميرد يا بچه، آيا مى توان جنين را قبل از تولد سقط كرد؟

جواب: در فرض سؤال اگر از گفته پزشك متخصّص اطمينان حاصل شود، كورتاژ مانعى ندارد.

سؤال1769 :داروى ضد حاملگى كه در هفته اول بعد از آميزش مى خورند، اگر حامله باشد جنين را سقط مى كند ولى اگر حامله نباشد اثرى ندارد، استفاده از اين دارو چه حكمى دارد؟

جواب: در صورتى كه علم به حامله بودن خود ندارد، مانعى ندارد.

سؤال1770 :آيا پزشك مسلمان مى تواند جنين زن كافرى را در صورتى كه پدر آن هم كافر باشد، سقط كند؟

جواب: اسقاط جنين كافر كه والدين او هردو كافر باشند، مانعى ندارد.

سؤال1771 :اگر پزشك متخصص تشخيص دهد كه جنين ناقص الخلقه مى باشد، آيا مى توان آن را سقط كرد؟

جواب: جايز نيست، مگر در موارد ضرورت.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -