انهار
انهار
مطالب خواندنی

مسافت شرعى

بزرگ نمایی کوچک نمایی

مقدار مسافت شرعى

سؤال1520. مقدار مسافت شرعى چند كيلومتر است؟

جواب:  در حدّ ذراع به سانتى‌متراختلاف است، اگر ذراع را ۴٧ سانتى‌متر حساب كنيم تقريباً۴۵ كيلومتر مى‌شود و اگر ۴۶ سانتى‌متر حساب كنيم، تقريباً ۴۴ كيلومتر مى‌شود و اگر ۴۵ سانتى‌متر حساب كنيم، تقريباً ۴٣ كيلومتر و ٢٠٠ متر مى‌شود. ولى اين اختلاف ضررى ندارد چون حدّ مسافت معتبره در شرع بايد متيقّن باشد و در غير صورت يقين، استصحاب عدم دارد. (يعنى درصورت شک در مسافت شرعى، حكم عدم تحقّق مسافت شرعى را بايد جارى كرد).

 

محاسبه مسافت شرعى

سؤال1521. مسافت شرعى بين دو ناحيه از كجا تا كجا محاسبه مى‌شود؟

جواب:  به مسئله ١٠۴١ رساله رجوع كنيد.[1]

 

كم شدن فاصله بين شهرها

سؤال1522. فاصله بين شهرها گاهى به‌‌جهت توسعه شهر كمتر مى‌شود.  آيا ميزان فاصله سابق است يا فعلى؟ و اگر ميزان فاصله فعلى است در صورتى كه سابقاً يقين به مسافت شرعى بين دو شهر داشتيم و الآن شک كنيم، وظيفه چيست؟

جواب:  ميزان فاصله فعلى است و در صورت ذكر شده، وظيفه قصر است.

 

شک در تحقق مسافت شرعى

سؤال1523. مسافرى كه شک دارد مسافرت شرعى طى شده است يا نه وظيفه‌اش چيست؟

جواب:  اگر شک در تحقق مسافت شرعى بين مبدأ و مقصد دارد و با سؤال كردن بدون حرج وظيفه‌اش روشن نشده باشد، بايد نماز را تمام بخواند.

 

انصراف از ادامه سفر

سؤال1524. در رساله آمده كه اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخى (٢٢.۵ كيلومتر) از ادامه سفر منصرف شود و قصد مراجعت به وطن كند، نمازش شكسته است، آيا اگر موقع مراجعت قصد داشته باشد كه از راه ديگرى كه تا وطن دو فرسخ دارد مراجعت بكند، وظيفه چيست؟

جواب:  در اين فرض تمام است.

 

راننده‌هاى تاكسى

سؤال1525. راننده‌هاى تاكسى كه نوعاً تا حدّ مسافت شرعى از شهر خارج نمى‌شوند، اگر احياناً سفر شغلى به خارج از مسافت داشتند، وظيفه چيست؟

جواب:  وظيفه اوقصراست.

 

نحوه محاسبه فاصله ميان دومكان

سؤال1526. فاصل ميان دو مكان يا دو شهر تا كجاى شهر يا مكان حساب مى‌شود به اين بيان كه اگر فاصله مكانى تا يک شهر كمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، امّا اگر ما وارد آن شهر شديم امكان دارد در نقاطى از شهر مسافت اين دو مكان از چهار فرسخ شرعى بيشتر شود، وظيفه چيست؟

جواب:  اگر مقصد شهر باشد، ابتداى شهر را بايد در نظر گرفت؛ و اگر مقصد مكان معلومى در شهر باشد، به‌طورى‌كه بقيّه به‌منزله جادّه است، معيار همان مكان است.

 

حكم مسافرى كه به دو مكان سفر مى‌كند

سؤال1527. مسافرى به مقصد سه فرسخى سفر مى‌كند، ولى از اوّل قصد دارد كه در اثناى راه به جادّه فرعى كه يک فرسخ است به‌جهت كارى برود و از همان راه به جاده اصلى برگردد و سفر خود را ادامه دهد نماز اين مسافر چه حكمى دارد؟

جواب:  اگر مقدار مسافتى را كه مى‌رود و برمى‌گردد مجموعاً به هشت فرسخ برسد، نمازش قصر است.

 

دانشجويان كه خوابگاه آنها بيش از حدّ شرعى است

سؤال1528. دانشجويانى كه فاصله وطن آنها تا محل تحصيل بيش از ۴ فرسخ شرعى و خوابگاه آنان در خارج شهر با فاصله بيشتر از ٢٢.۵ كيلومتر است و دانشجو دو يا چند هفته يک بار به وطن مراجعت مى‌كند وحداقل براى يک ترم چنين برنامه‌اى دارد، حكم نماز و روزه آنها را در محل تحصيل، خوابگاه و بين راه بيان فرماييد.

جواب:  اگر مرتّب بين محل تحصيل و خوابگاه در رفت‌وآمد باشد، نماز آنها در آن دو محل و بين راه تمام است.

 

معيار در مسافت شرعى

سؤال1529. آيا معيار در مسافت شرعى اين است كه بر روى زمين به اندازه مسافت از وطن دور شويم، يا اينكه مثلاً اگر با بالن ارتفاع بيش از ٢٢.۵ كيلومتر را بالا برويم و در بالاى شهر قرار داشته باشيم باز هم مسافت شرعيّه صدق مى‌كند و بايد در آنجا نماز را شكسته بخوانيم؟

جواب:  ظاهراً فرقى نمى‌كندودرحدّترخص تقدير استوا مى‌شود.

 

تبدّل قصد

سؤال1530. عامل أو طالب يقطع ما دون أربعة فراسخ الى مَقَرَّ عَمَلِه يومِياً، فلايبلغ ذَهابه وإيابه ثمانية فراسخ و لكن ما هو حكمه اذا أكمل المسافة بأن خرج من منزله قاصداً الذهاب الى مكان آخر بعد الذهاب الى مقرّ عمله و هذا المكان الاخر يبعد عن وطنه المسافة تلفيقية، فهل يقصّر أم يتمّ فى هذه المسافة الملفقة بين العمل و غيره؟

جواب:  حيث يَقْصِد المسافةَ الثانية من الاوّل فانّه يقصّر ما لم تكن مَشْغَلاً له و لم تعدّ سيرا مستقلاًّ له حكمه.

 

اگر مسافت محل هنگام برگشت بيش از مسافت شرعى باشد

سؤال1531. فردى از قم به روستايى كه در دو فرسخى قم است مى‌رود و قصد دارد بعد از سه روز توقف در آن روستا از راه ديگرى كه تا قم ده فرسخ است برگردد، آيا در رفتن به آن روستا و سه روزى كه آنجا توقف مى‌كندنمازش تمام است؟

جواب:  خير، نمازش شكسته است.

 

اشتباه در تخمين مسافت شرعى

سؤال1532. شخصى بعد از تحقيق، يقين كرده كه فاصله محل كار تا وطن او كمتر از ٨ فرسخ مى‌باشد؛ لذا نماز خود را تمام خوانده و روزه هم گرفته است و بعد از مدتى متوجه شده كه اشتباه كرده است و مسافت، بيش از ٨ فرسخ بوده است. وظيفه او نسبت به نمازهايى كه تمام خوانده و روزه‌هايى كه گرفته چيست؟ در صورت عكس اين قضيه كه يقين داشت بيش از ٨ فرسخ فاصله داشته و شكسته خوانده و بعداً معلوم شده كه كمتر از ٨ فرسخ فاصله داشته وظيفه‌اش چيست؟

جواب:  در صورت اوّل احتياطاً بايد آن نماز و روزه‌ها را قضا كند و در صورت دوم هم واجب است قضا كند.

 

شک در مسافت شرعيه

سؤال1533. شخصى كه شغلش رانندگى داخل شهر است، ولى مسافرى را به خارج از شهر مى‌برد و نمى‌داند به اندازه مسافت شرعيه از شهر دور شده يا نه بايد نمازش را در آن مكان شكسته بخواند يا تمام ؟ روزه‌اش درصورتى كه قبل از ظهر مسافرت كند چه حكمى درد؟

جواب:  بايد نمازش را تمام بخواند و روزه‌اش را هم بگيرد.

 

مسافرت از محل اقامت ده روز به كمتر از مسافت

سؤال1534. شخصى به قصد تبليغ به شهرى سفر مى‌كند و در همان شهر، محل تبليغى فراهم مى‌شود. سپس با قصد اقامت، روزه و نمازش را ادا مى‌كند. ولى بعد از يكى دو روز محل ديگرى به او پيشنهاد مى‌شود كه تقريباً ١٨ كليومتر با محل اقامتش فاصله دارد و بايد هر روز اين مسير را برود و برگردد و حدود ٣ ساعت نيز طول مى‌كشد، در اين صورت نماز و روزه‌اش چه حكمى دارد؟

جواب:  چون محل مذكور كمتر از چهار فرسخ با آن شهر فاصله دارد، تا وقتى كه سفر شرعى جديدى را آغاز نكرده است، بايد نماز را تمام بخواند. حتى اگر به‌گونه‌اى خارج شود كه به اقامه او صدمه بزند، مثل اينكه يک روز آنجا بماند، تا وقتى كه سفر جديد شرعى نكرده، نماز او تمام است. (مسئله ١٠٩۵ رساله)

 

حكم كسى كه فاصله محل سكونتش با محل خدمت او بيش از مسافت است

سؤال1535. پاسدارى هستم كه محل سكونتم گلپايگان و خدمتم در اصفهان مى‌باشد و هر هفته از شنبه تا دوشنبه در محل خدمت و بقيه هفته در شهر و وطنم مى‌باشم. نماز و روزه من چگونه است؟

جواب:  نماز شما تمام است و روزه‌هارابايدبگيريد.

 

سفر به كمتر از مسافت

سؤال1536. آيا اگر بخواهم روزه‌ام صحيح باشد بايد از محل كار حتماً به وطن اصلى بروم تا بتوانم به شهرها و روستاهايى كه كمتر از مسافت است براى غير شغل سفر كنم يا از محل كار هم مى‌توانم به جاهايى كه كمتر از مسافت است مسافرت كنم؟

جواب:  مى‌توانيد به جايى كه كمتر از مسافت شرعى است برويد و به محل كارخود برگرديد. (بنابه تفصيلى كه در مسئله ١٠٩۵ رساله ذكر شده است)[2]

 

بلاد كبيره

سؤال1537. مقصود از بلاد كبيره چيست و در احكام با بلاد صغيره چه تفاوت‌هايى دارد؟

جواب:  بلاد كبيره و صغيره تفاوت ندارند.

 

حكم نماز و روزه در بلاد كبيره

سؤال1538. كسانى كه در تهران زندگى مى‌كنند؛مثلاًاگربخواهندازشمال تهران به جنوبى‌ترين نقطه شهربروند، مسافت بيش از ۴۵ كيلومتر را بايد طى كنند. در اين صورت نماز و روزه آنهاچه حكمى پيدامى‌كند؟

جواب:  تمام است.

 

مسافت شرعى در ساخت‌وسازهاى جديد

سؤال1539. اگر بين روستا و شهر مسافت شرعى باشد، ولى در كنار جاده و خيابان حدود نيم كيلومتر مغازه و كارگاه ساخته شده باشد كه با لحاظ اينها مسافت كم مى‌شود،بفرماييد در اين موارد مسافت را چگونه محاسبه مى‌كنند و ملاک چيست؟

جواب:  ميزان، همان حد عرفى روستا و شهر است.

 

منظور از نماز اوّل

سؤال1540. در مسئله ١٠٣۵ منظور از نماز اوّل چه مى‌باشد؟[3]

جواب:  يعنى نمازى را كه شكسته خوانده است و سپس معلوم شده كه مسافت، هشت فرسخ بوده است.


[1] «١٠۴١» اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداى مسافت را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانه ‏هاى آخر شهر حساب نمايد.

 

[2] «١٠٩۵» مسافرى كه قصد كرده ده روز در جايى بماند اگر بعد از خواندن يک نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و به محل اقامت خود برگردد تا وقتى كه سفر شرعى جديدى را آغاز نكرده، بايد نماز را تمام بخواند. حتى اگر طورى خارج شود كه به اقامه او صدمه بزند، مثل اينكه يک روز آنجا بماند، تا وقتى كه قصد سفر جديد شرعى نكرده، نماز تمام است.

[3] «١٠٣۵» اگر دو نفر عادل بگويند سفر هشت فرسخ است و دو نفر عادل ديگر بگويند نيست، بنابراحوط بايد قول دوم را بگيرد و نماز را تمام بخواند و اگر شكسته خوانده اعاده كند، حتى اگر بعداً هم معلوم شود كه هشت فرسخ بوده؛ مگر اينكه نماز اول را با قصد قربت خوانده باشد كه در اين صورت همان نماز كافى است.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -