انهار
انهار
مطالب خواندنی

ديه سيلى و جراحات وارده به سر و بدن

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال  1959 :بخاطر فحاشى يك پسربچه سيزده سالى، سيلى و كتك محكمى به او زدم، آيا مشغول الذمّه هستم؟

جواب: بلى، اگر سيلى زدن به صورت، موجب سرخى صورت شده، بايد يك مثقال و نيم طلا كه هرمثقال 18 نخود است به او بپردازيد. و اگر موجب كبود و سبز شدن صورت گرديده سه مثقال، و اگر سياه شده شش مثقال شرعى طلا بايد به او بپردازيد. و اگر جاى ديگر بدن او را به واسطه زدن سرخ يا كبود يا سياه كرده ايد، بايد نصف آنچه را گفته شد به او بدهيد.

سؤال  1960 :اگر پزشك براى بهوش آمدن بيمار سيلى به صورت او بزند، آيا ديه دارد؟

جواب: در فرض سؤال ، ديه ندارد. چون جنايت صدق نمى كند.

سؤال  1961 :لطفاً ديه جراحات وارده بر سر و صورت را بيان فرماييد:

جواب: به طور كلى اگر كسى پوست سر يا صورت مسلمانى را پاره كند، ديه آن يك شتر است. و اگر به گوشت برسد و قدرى از آن را هم ببرد، ديه آن دو شتر است. و اگر خيلى از گوشت را پاره كند، ديه سه شتر است. و اگر به پرده نازك روى استخوان برسد، ديه چهار شتر است. و اگر استخوان نمايان شود، پنج شتر است. و اگر استخوان بشكند، ديه ده شتر است. و اگر بعضى از اجزاى استخوان جابه جا شود، ديه پانزده شتر است. و اگر به پرده مغز سر برسد، ديه 33 شتر است كه بايد به مجروح بدهد. و ظاهراً شتر خصوصيت نداشته باشد بلكه مقصود از يك شتر،1001 ديه كامل است، بنابراين ضارب مى تواند ديه را از اقسام ديگر، مانند طلا يا نقره انتخاب و بپردازد.


سؤال  1962 :آيا در مقدار ديات ذكر شده فرقى بين مرد و زن و صغير و كبير هست يا خير؟

جواب: خير، فرقى نيست.


سؤال  1963 :آيا مقدار ديه جراحات وارده بر سر و صورت فرق مى كند؟

جواب: خير، فرق نمى كند.

سؤال  1964 :شخصى بر اثر ضربه شخص ديگرى، مبتلا به ضربه مغزى شده و مدتى را بصورت بيهوشى بسر برده است، و در ديات براى ضربه مغزى ديه خاصى درنظر گرفته نشده است تكليف در اين مورد چيست؟

جواب: دراين گونه موارد ارش به نظر حاكم تعيين مى گردد.

سؤال  1965 :گردن و گلو جزء سر و صورت محسوب مى شود، يا ديه مخصوص دارند؟

جواب: جزء سر و صورت محسوب شدن آنها مشكل است. و ظاهراً جراحات آنها حكم جراحات وارده بر بدن را دارد. و احتياط در تراضى و مصالحه است.

سؤال  1966 :شخصى همسر خود را كتك زده و دست او را مجروح كرده است. ديه آن چه مقدار است؟

جواب: به طور كلى ديه خراش و پارگى پوست دست، پنج دينار است. و اگر كمى از گوشت را نيز پاره كرده، ديه آن ده دينار است. و اگر گوشت را عمقاً زياد پاره كرده، ولى به پرده نازك روى استخوان نرسيده، ديه آن پانزده دينار است. و اگر به پرده نازك روى استخوان رسيده و آن را پاره نكرده، ديه بيست دينار است. و اگر پرده را پاره كرده، بيست و پنج دينار است. و در اين مقدار ديات فرقى بين بزرگ و كوچك و زن و مرد و همسر و غيره نيست.

سؤال  1967 :فرق ديه زن و مرد چگونه است؟

جواب: ديه زن تا به ثلث ديه كامله نرسيده، با ديه مرد برابر است. و اگر به ثلث ديه كامله برسد يا از آن تجاوز كند، ديه زن نصف ديه مرد مى باشد.

سؤال  1968 :چند نفر هجوم برده و با هم شخصى را مجروح كرده اند. جراحات وارده مختلف است. بعضى قابل قصاص و بعضى قابل قصاص نيست. و معلوم است كه هريك از مهاجمين جرحى بر او وارد كرده اند. ولى معلوم نيست كدام جرح از كدام مهاجم است و مجروح نيز ادّعايى نسبت به فرد خاصى ندارد; لطفاً كيفيت فصل نزاع را بيان فرماييد:

جواب: در فرض سؤال ، ديه جروح با قرعه تعيين شود.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -