انهار
انهار
مطالب خواندنی

پرداخت خمس و دستگردان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 891 :بدهى خمسى خود را چگونه بايد پرداخت كنيم؟

جواب: خمس به دو قسمت تقسيم مى شود: يك قسمت آن سهم سادات است، كه بنابر احتياط واجب بايد يا به مجتهد جامع الشرايط بدهند و يا با اذن او به سيد فقير يا سيد يتيم يا به سيّدى كه در سفر درمانده شده بدهند. و نصف ديگر آن سهم امام (رحمه الله)است، كه در اين زمان بايد به مجتهد جامع الشرايط بدهند يا به مصرفى كه او اجازه مى دهد برسانند.

سؤال 892 :اگر كسى با مرجع تقليد خود سهمين را دستگران كند و بعد مجتهد فوت كند، تكليف او چيست؟

جواب: لازم است به مجتهد زنده اى كه به او رجوع كرده، تسليم كند.

سؤال 893 :كسى از مرجعى اجازه اخذ وجوهات و تصرف در قسمتى از آن را دارد، آيا مى تواند از مقلّدين مراجع ديگر هم وجوهات دريافت كند؟

جواب: در صورتى كه از مراجع ديگر نيز اجازه داشته باشد، مى تواند.

سؤال 894 :مقلّدين حضرتعالى كه با يكى از وكلاى شما دستگردان كرده اند، آيا مى توانند بقيه بدهى خود را به وكيل ديگر شما بدهند؟

جواب: مانعى ندارد، ولى بهتر است به همان وكيل بدهند.

سؤال 895 :شخصى مبلغى وجوهات از سال قبل بدهكار بوده و با يكى از وكلاى مرجع تقليد خود دستگردان كرده، آيا مى تواند بطور مستقيم به دفتر مرجع تقليد ارسال كند؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 896 :بعضى از علماى محل ضمن، محاسبه خمس آن را اخذ كرده و خود قبض مى دهند، نظر حضرتعالى چيست؟

جواب: لازم است سهمين مباركين به مرجع تقليديانماينده مسلّموى پرداخت شود.


سؤال 897 :زن مى داند شوهرش خمس نمى دهد، آيا مى تواند خمس چيزى كه در خانه از مخارج سال زياد آمده بدون اجازه شوهر بپردازد؟

جواب: اگر مرد از پرداخت امتناع كند و مفسده اى در كار نباشد، زن مى تواند با اجازه حاكم شرع، خمس آن را بپردازد.


سؤال 898 :پول به كسى داده مى شود تا بابت خمس به مرجع تقليد برساند، آيا مى تواند آن پول را براى خود برداشته و از پول خود به جاى آن بگذارد؟

جواب: اگر به عنوان امانت به او داده نمى تواند، بلكه بايد عين آن پول را بپردازد. مگر اينكه بداند صاحب پول به اين امر راضى است.

سؤال 899 :كسى از اوّل تكليف بنا داشته خمس بدهد ولى مسامحه كرده و خمس نداده و اكنون فقير شده و توانايى پرداخت خمس ندارد، تكليف او چيست؟

جواب: لازم است استغفار كند و تصميم بگيرد هروقت تمكن پيدا كرد، بپردازد.

سؤال 900 :اينجانب خانه اى به فرزندم بخشيدم و در اختيار او گذاردم، پس از مدتى كه در خانه بود به جهت بعضى اختلافات خانه را از او گرفتم و فروختم، سپس پول را به او دادم تا براى خود خانه اى تهيه كند و از طرفى خمس اين پول را پرداختم سپس متوجه شدم كه چون خانه را به فرزندم بخشيده بودم حق رجوع نداشته ام و خانه شرعاً متعلق به او بوده است، آيا خمسى را كه پرداخت كرده ام مى توانم از خمس سال بعد كسر كنم؟

جواب: نمى توانيد كسر كنيد، بلى اگر عين پولى كه داده ايد موجود باشد مى توانيد آن را بگيريد.

سؤال 901 :در موقع رسيدن سال خمسى مبلغ ده هزار تومان خمس بدهكار شدم و با وكيل مجتهد دستگردان كردم، آيا مى توانم از منافع سال آينده بپردازم؟

جواب: در صورتى كه از منافع سال آينده پرداختيد، بايد خمس مبلغى را كه مى پردازيد نيز بپردازيد و در فرض سؤال  اگر دوازده هزار تومان بپردازيد برئ الذّمه خواهيد شد.

سؤال 902 :معنى دستگردان در خمس و ثمره آن چيست؟

جواب: دستگردان به معنى اين است كه كسى كه خمس به مال او تعلق گرفته، خمس مال خود را به مجتهد جامع الشرايط يا وكيل او مى دهد و بعد همان مقدار را از او قرض مى كند تا در آينده بدهد.

و ثمره آن اين است كه شخص قبل از دستگردان، حق تصرف در اموال خود را ندارد و اگر با آن كار كند اموال او به مقدارى كه رشد مى كند به صورت تصاعدى متعلق خمس مى شود يعنى سود مقدار خمس داخل مال خود را هم بايد بدهد. ولى بعد از دستگردان مى تواند در مال خود تصرف كند و اگر هم كار كند، خمس آن تصاعدى محاسبه نمى شود.


سؤال 903 :كسانى كه سال قرار مى دهند و دستگردان مى كنند و بعداً وجه دستگردان شده را نمى دهند يا مقدار كمى از بدهكارى خود را داده و بقيّه را نمى دهند، آيا تصرّف در خانه و اثاث خانه و بقيّه اموالشان جايز است يا نه؟

جواب: اگر از اوّل، كه دستگردان كرده، قصد دادن نداشته، اموال او متعلّق خمس است و تصرّف در آن، جايز نيست و امّا اگر در موقع دستگردان قصد پرداختن داشته و بعد، مسامحه مى كند. تصرّف در آن اموال، مانعى ندارد. ولى بايد بدهى خود را بپردازد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -