انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس اموال ميّت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 850 :شخصى داراى سال خمسى است، اگر در اثناى سال فوت كند، آيا ورثه او مى توانند قبل از پرداخت خمس او از تركه او در تجهيز و تكفين و ساير مخارج ميت مصرف كنند؟

جواب: آنچه از درآمد سال فوت، صرف مؤونه نشده، بايد خمس آن پرداخت شود و از مال خمس داده شده به مصرف تجهيز و تكفين ميت برسانند و حتى كفنى را كه خود ميت از درآمد سال فوت خريده بايد خمس آن را بپردازند.

سؤال 851 :اگر ميت خمس بدهكار باشد، آيا از اصل مال خارج مى شود يا از ثلث؟

جواب: از اصل مال خارج مى شود.

سؤال 852 :ميتى خمس بدهكار است و داراى وارث صغير مى باشد، آيا بايد خمس او پرداخت شود يا بايد صبر كرد تا وارث او كبير شوند؟

جواب: پرداخت خمس واجب است و در صورتى كه ميت وصىّ دارد، پرداخت بر وصى واجب است و اگر ندارد در فرض سؤال  كه صغير دارد، بايد با اذن حاكم شرع خمس مال او را بپردازند.

سؤال 853 :شخصى از دنيا رفته و مقدارى خمس و زكات بدهكار است و تركه او براى اداى هردو كافى نيست وظيفه چيست؟

جواب: اگر متعلّق خمس داخل تركه است، خمس مقدم است و اگر متعلق زكات داخل تركه است زكات مقدم است و در غير اين صورت تقسيط مى شود.

سؤال 854 :شخصى فوت كرده و مقدارى دين و خمس بدهكار است و تركه او براى اداى هردو كافى نيست، وظيفه چيست؟

جواب: اگر عين موجود متعلّق خمس است خمس مقدم است و در غير اين صورت دين مقدم است.

سؤال 855 :شخصى مال غير مخمّس خود را به ديگرى هبه نموده و موهوب له، خمس آن را بدون اطلاع او پرداخت است. آيا خمس از عهده واهب ساقط است؟ آيا برى الذّمه شده يا نه؟

اصولا پرداخت خمس ديگرى تبرّعاً چه حكمى دارد؟ و آيا تكليف از صاحب خمس ساقط مى شود هرچند مال متعلّق خمس نزد او موجود باشد؟ مثلا شوهر خمس مال همسرش را تبرّعاً بدهد با اينكه مال متعلق خمس نزد زن موجود است.

جواب: به طور كلّى پرداخت تبرّعى خمسِ شخصِ ديگر ولو بدون اطلاع وى باشد. مبرء ذمّه او مى باشد و از عهده او ساقط مى گردد هرچند از ثواب اين عبادت محروم شده است لذا در فرض سؤال  خمس از عهده هبه كننده و ديگرى كه خمس او را تبرعاً پرداخته اند ساقط و او برى الذمّه شده است حتّى اگر مال متعلق خمس نزد صاحب مال موجود باشد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -