انهار
انهار
مطالب خواندنی

خمس بدهى ها

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 842 :مقدارى وام گرفته ام كه در طول چهار سال بپردازم، آيا به اين پول خمس تعلّق مى گيرد؟

جواب: اگر صرف مؤونه شده است خمس ندارد. ولى اگر براى سرمايه كسب و تجارت مصرف شده و بصورت سرمايه موجود است در هرسال هرمقدارى از قرض را كه ادا مى كند، خمس آن را بايد بپردازد.

سؤال 843 :شخصى به كسى بدهكار است، مقدارى پول از درآمد سال خود را براى بدهى كنار گذاشته، ولى موفق نشده تا پايان سالِ خمسى، آن را به شخص طلبكار برساند آيا به اين پول خمس تعلّق مى گيرد؟

جواب: خمس تعلّق مى گيرد.

سؤال 844 :كسى بدهى اقساطى دارد و اقساط آن چند سال طول مى كشد، آيا مى تواند همه بدهى را از درآمد سال كسر كند؟

جواب: نمى تواند. بلكه در صورتى كه بدهى مربوط به مايحتاج زندگى او بوده اقساط هرسال در صورت پرداخت جزء مؤونه سال پرداخت حساب مى شود.

سؤال 845 :مغازه دارى هنگام حساب سال خود، مقدارى بدهى و مقدارى طلب و مقدارى پول نقد دارد تكليف خمس او چيست؟

جواب: آنچه بدهكار است از موجودى كسر مى شود و آنچه طلبكار است در صورتى كه بداند اگر از مشترى طلب كند وصول مى شود، بايد خمس آن را حساب كند. ولى اگر با مطالبه او مشترى پول را نمى دهد هروقت نقد شد، بايد بلافاصله خمس آن را بپردازد.

سؤال 846 :شخصى در اثناى سال مهريه همسر خود را مى پردازد و سپس از او قرض مى كند تا با آن كسب و كار كند آيا بايد خمس مبلغ مذكور را بپردازد؟

جواب: در فرض سؤال  خمس ندارد.

سؤال 847 :سال خمسى شخصى فرا رسيده، آيا مى تواند مهريه همسر خود را ـ كه عندالمطالبه بايد بپردازد ـ جزء قرض حساب كرده و از موجودى كسر كند؟

جواب: نمى تواند.

سؤال 848 :مغازه دارى مقدارى جنس به صورت نسيه خريدارى كرده و هنوز پول آن را نپرداخته و سال خمسى او فرارسيده است، حساب خمس او چگونه است؟

جواب: مقدارى از اجناس كه به فروش رفته است، لازم است خمس سود حاصل از آن را در صورتى كه از مؤونه او زياد بيايد بپردازد و مقدارى كه به فروش نرفته، در صورتى كه قيمت سوقيه بالا رفته باشد مقدار ترقى قيمت سوقيه متعلّق خمس است.
سؤال 849 :به وام دانشجويى كه به افراد به عنوان كمك هزينه تحصيلى داده مى شود و بعد از فارغ التحصيل شدن پس گرفته مى شود، آيا خمس تعلّق مى گيرد؟

جواب: خمس ندارد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -