انهار
انهار
مطالب خواندنی

خيارات

بزرگ نمایی کوچک نمایی

خيار عيب چيست؟

سؤال856. خيار عيب چيست و چه كاربردى دارد؟

جواب:  اگر خريدار بفهمد مالى را كه گرفته عيبى دارد، اگر آن عيب پيش از معامله در مال بوده و او نمى  دانسته، مى  تواند معامله را به هم بزند يا تفاوت قيمت سالم و معيوب آن را بگيرد.

سؤال857. اگر جنس مرغوب و غير مرغوب مخلوط شود و به اسم مرغوب فروخته شود، چه حكمى دارد؟

جواب:  در اين صورت مشترى حق دارد معامله را به هم بزند.

سؤال858. آيا بعد از ظاهر شدن عيب در جنس فروخته شده، خريدار مى تواند جنس را به قيمت معيب از فروشنده مطالبه كند؟ و اگر در اين معامله فروشنده دروغ بگويد يا قسم دروغ بخورد، معامله چه صورتى دارد؟

جواب:  خريدار مى  تواند يا معامله را به هم بزند و يا تفاوت قيمت سالم و معيوب را بگيرد و با دروغ گفتن، معامله باطل نمى  شود.

 

بى  اطّلاعى از عقب  نشينى

سؤال859. منزلى فروخته شد و قولنامه  اى تنظيم و مبلغى نيز در هنگام امضاى قولنامه پرداخت گرديد و مقرّر شد پس از انتقال و تحويل سند، باقى  مانده پول پرداخت گردد. امّا در اين بين از طرف شهردارى اعلام شد كه اين منزل تقريبا 54 متر عقب  نشينى دارد. با در نظر گرفتن اين كه فروشنده در هنگام بازديد خريدار از خانه نسبت به ميزان عقب  نشينى اظهار بى  اطّلاعى نموده بود، آيا براى خريدار خيار ثابت است؟

جواب:  با توجّه به نقص به وجود آمده، خيار ثابت است و اسقاط همه  ى خيارات معلوم نيست شامل اين مورد باشد، واللّه  العالم.

 

آشكار شدن عيب پس از چند سال

سؤال860. شخصى زمين مزروعى خود را با شخص ديگر معاوضه مى  كند و پس از چند سال معلوم مى  شود كه مغبون شده است، آيا خيار فسخ تا حال باقى است؟

جواب:  اگر تأخير براى جهل به حكم خيار باشد، خيارش باقى است و در غير اين صورت اگر بنا بر فسخ داشته و تأخير براى غرضى بوده، ظاهرا باز خيار دارد. البته نبايد سستى نمايد به گونه اى كه ضررى به غابن برسد و اگر بنا بر فسخ نداشته و بعدا تصميم بر آن گرفته ظاهرا خيارش ساقط است.

 

خيار غبن

سؤال861. اينجانب مدّتى پيش منزلى را با قسمتى از باغ خود به اضافه  ى مبلغى ديگر معاوضه نمودم و چون قيمت باغ خود را نمى دانستم، حاضر به اين معاوضه شدم، اكنون پس از اين كه هر دو در باغ و منزل تصرّفاتى كرده  ايم متوجّه شده  ام كه خيلى كلاه سرم رفته است. آيا چون در معاوضه، اسقاط خيارات نشده است، حقّ فسخ دارم؟

جواب:  تصرّف، قبل از آشكارشدن غبن، اسقاط خيار نمى  كند و خيار براى مغبون ثابت است.

زمان استفاده از خيار غبن

سؤال862. از خيار غبن تا چه زمانى مى  توان استفاده كرد؟

جواب:  اگر بعد از اطلاع بر غبن فسخ نكرد، براى جهل به حكم خيار، خيار او باقى است و اما در صورت علم و بناى بر فسخ، اگر تأخير براى غرضى بوده و موجب ضررى بر غابن نباشد، باز هم خيارش باقى است.

 

دامنه خيار فاحش

سؤال863. در اسناد و قباله  هاى معاملاتى مى  نويسند: «با اسقاط تمام خيارات حتى خيار غبن فاحش.» اگر فردى در معامله  اى فهميد كه خيلى مغبون شده مثلاً جنس خود را يك دهم يا يك بيستم قيمت متعارف فروخته ـ كه عقلا در اين معامله اصلاً اقدام نمى  كنند مگر سفاهتى باشد ـ آيا خيار ساقط مى  شود؟

جواب:  خيار ثابت است و لفظ فاحش تا اين حد اطلاق ندارد.

 

دروغ در معامله با قسم

سؤال864. اگر كسى در معامله  اى دروغ بگويد و روى آن قسم ياد كند، اين معامله چه صورتى دارد؟

جواب:  گناه كرده، ولى معامله صحيح است و خيار ثابت است.

 

مطالبه تفاوت قيمت

سؤال865. اگر فردى پس از خريد جنسى متوجه اختلاف زياد قيمت آن جنس در بازار شود، آيا مى  تواند تفاوت قيمت را از فروشنده مطالبه نمايد؟

جواب:  فرد مغبون حق مطالبه قيمت ندارد، بلكه اختيار دارد كه معامله را فسخ نمايد و حتى در صورت پرداخت ما به التفاوت توسط فروشنده، اين خيار ساقط نمى  شود.

ادعاى مغبون بودن فروشنده

سؤال866. شخصى زمينى را به عنوان قطعه با مشاهده به من فروخته است و بعد از مدتى مى  گويد متراژ آن مقدارى زيادتر بوده است، آيا حق دريافت پول اضافه را دارد يا خير؟

جواب:  با صِرف ادعا، حقى ندارد مگر آن كه آن را اثبات كند.

 

دندان غير قابل استفاده

سؤال867. شخصى مقدارى پول به دندان ساز براى ساخت دندان مصنوعى داد، ولى دندان ها به دهانش نخورد، آيا مى  تواند پول خود را پس بگيرد؟

جواب:  اگر اقاله كنند، جايز است و اگر شرط كرده بوده كه به دهانش بخورد، خيار دارد.

 

خيار شرط

سؤال868. در معامله اگر طرف مقابل شرط را رعايت نكرد، آيا حق فسخ معامله را دارد يا خير؟

جواب:  بله، خيار تخلّف شرط دارد.

 

فروش حيوان معيوب و بيمار

سؤال869. اگر كسى گوسفندى يا حيوان ديگرى خريدارى و ذبح كرده باشد، بعد از آن بفهمد كه حيوان مريض بوده است، آيا مى  تواند بعد از آن حيوان را به فروشنده پس بدهد و پولش را بگيرد؟

جواب:  در اين صورت مى  تواند تفاوت قيمت صحيح و سالم را از فروشنده بگيرد و نمى  تواند گوسفند را پس دهد.

فراموش كردن ذكر خيار در معامله

سؤال870. اگر طرفين معامله توافق كردند كه در معامله شرط خيار قرار دهند، ولى هنگام عقد شرط خيار را فراموش كردند، آيا باز، خيار ثابت است؟

جواب:  خيار ثابت است، زيرا عقد مبتنى بر آن شرط واقع شده است.

 

شرط ساقط شدن تمام خيارات

سؤال871. در بعضى از قولنامه  ها در بنگاه  ها نوشته شده است «معامله انجام شده قطعى است و كليه خيارات حتى خيار غبن از طرفين ساقط گرديد»، آيا اين شروط جايز است؟ در اين صورت هيچ نوع خيارى باقى مى  ماند كه از آن استفاده نمود؟

جواب:  بله، اين شروط جايز و ساقط كننده خيارات است، مگر موردى كه از آن منصرف باشد.

 

حقّ فسخ حتى با اسقاط كافه  ى خيارات

سؤال872. شش دانگ يك دستگاه خانه با مساحت و مشخّصات و حدود معيّن به مبلغ معيّن بين خريدار و فروشنده قراردادنامه  اى تنظيم گرديد. از كلّ ثمن معامله، خريدار به عنوان بيعانه 91 را پراخت كرده است و قرار بر اين شد كه بقيّه  ى ثمن را در تاريخ انتقال سند رسمى نقدى به فروشنده بپردازد. دفترخانه  اى براى تنظيم سند رسمى به حسب تراضى طرفين در دو ماه ديگر تعيين گرديد با اسقاط كافّه  ى خيارات، از جمله اسقاط خيار غبن، فروشنده ملتزم شد در صورت انصراف و عدم حضور در دفتر مورد توافق مبلغ... دريافتى به عنوان بيعانه و مبلغى معادل بيعانه نيز به خريدار بپردازد. چهارده روز قبل از تاريخ مقرّر با ارسال اظهارنامه و تلگراف، اعلام انصراف و فسخ نموده است به دليل غبن غير قابل اغماض، با توجّه به اين كه در قرارداد نامه اسقاط خيارات و غبن فاحش شده، در صورتى كه غبن فاحش غير قابل اغماض نيز وجود داشته باشد، آيا فروشنده حقّ فسخ دارد؟ با توجّه به اين كه از ثمن معامله 91 را به عنوان بيعانه گرفته است و تا به امروز مورد معامله در تصرّف فروشنده است.

جواب:  اگر غبن فاحش غير قابل اغماض در وقت معامله ظاهر شد، به گونه  اى كه با علم به آن احتمال اقدام نبوده و منظور از اسقاط خيار در نزد عرف و متفاهم طرفين، آن مقدار نبوده است، حق فسخ ثابت است.

سؤال873. اگر در معامله  اى اسقاط كافه  ى خيارات شده و طرف معامله احتمال غبن مى  دهد، ولى بعد معلوم مى  شود كه غبن او خيلى زياد بوده به نحوى كه قابل اغماض نيست، آيا حقّ فسخ دارد؟

جواب:  اگر اسقاط خيار را مقيّد كرده بوده، به مرتبه  اى از غبن كه احتمال مى  داده يا از قراين فهميده بوده است، خيار ساقط نيست، در غير اين صورت ساقط است مگر در صورت ثبوت انصراف قطعى از آن.

 

اسقاط حق خيار

سؤال874. حق خيارات در معامله در چه صورتى اسقاط مى  شود؟

جواب:  در صورتى كه ضمن عقد، آن ها را اسقاط كنند يا صاحب خيار بعد از عقد آن را اسقاط نمايد.

 

اسقاط كافّه  ى خيارات و تخلّف شرط

سؤال875. شخصى خانه  اى را فروخته و ضمن صيغه  ى عقد بيع، شرايطى را براى خريدار شرط نموده و ضمنا اسقاط كافه  ى خيارات را هم ذكر كرده است. در صورت تخلّف شرط از ناحيه  ى خريدار، آيا فروشنده مى تواند خيار فسخ، به خاطر تخلّف شرط ضمن عقد را استفاده نمايد؟

جواب:  اگر از اسقاط كافه  ى خيارات، استفاده  ى خيار شرط هم شود، خيار ندارد و در غير اين صورت مى  تواند اعمال خيار تخلّف شرط كند و در هر صورت بر خريدار تكليفا واجب است شروط را مراعات كند.

شرط خيار بدون مدت

سؤال876. آيا مى  توان در معاملات شرط خيار بدون مدت قرارداد؟ آيا مى  توان در صورت فسخ هر طرف براى جبران ضرر طرف ديگر جريمه  اى دريافت كرد؟ اگر براى محكم تر نمودن عقد، اين شرط را ضمن عقد بياورند چه حكمى دارد؟

جواب:  شرط خيار بايد مدت معين و مشخصى داشته باشد و مى  توان شرط خيار را به پرداخت مبلغى مشروط كرد.

 

فروش جنس بعد از مهلت خيار

سؤال877. آيا مشترى مى  تواند بعد از پايان مهلت خيار و قبل از قبض، جنس مورد معامله را به فرد ديگرى بفروشد و آيا فروشنده مى  تواند قبول اقاله را مشروط به كسر درصدى از پول كند؟

جواب:  صورت اوّل جايز است و صورت دوم جايز نيست.

 

دريافت هزينه  ها پس از اعمال خيار

سؤال878. آيا پس از فسخ معامله به خيار، مخارجى را كه خريدار تا هنگام فسخ براى جنس فروخته شده كرده است، طلب كار مى  باشد؟

جواب:  طلب كار نيست، زيرا در ملك خودش خرج كرده است.

 

تصرّفات خريدار در جنس فروخته شده پيش از فسخ

سؤال879. خريدارى جنسى را خريده و بعد فهميده كه مغبون شده است و خواسته معامله را فسخ كند، آيا تصرفات و استفاده  هايى را كه از پيش فسخ كرده، موجب ضمان است؟

جواب:  تصرفات مالكيّه است و موجب ضمان نيست.

انتقال خيارات به ورثه

سؤال880. معامله را از چه راه  هاى شرعى مى  توان به هم زد و آيا خيارات شرعى بعد از مرگ به ورثه انتقال پيدا مى  كند؟

جواب:  به موارد فسخ معامله در رساله رجوع شود و خيارات هم بعد از مرگ به ورثه منتقل مى  شود.

 

فسخ يك طرفه معامله

سؤال881. اگر در معامله  اى فروشنده بعد از دريافت وجه نتواند كالاى مورد معامله را به مشترى تحويل دهد و بخواهد از معامله منصرف شود، آيا انصراف او بدون رضايت مشترى جايز است؟ در صورتى كه وجه را دريافت نكرده و در تاريخ مقرر نتواند كالا را به مشترى تحويل دهد، چه وجه ى دارد؟

جواب:  خير، نمى  تواند بدون رضايت مشترى منصرف شود، ولى مشترى حق فسخ دارد و هم چنين است صورت دوّم، اگر معامله  ى سلف نبوده است.

 

خيار فسخ در صورت تأخير قيمت

سؤال882. آيا مجرد تأخير قيمت موجب خيار (فسخ) مى  شود؟

جواب:  به صورت 9 از موارد فسخ معامله مراجعه شود.

 

فسخ معامله و ميزان در پرداخت ثمن

سؤال883. اينجانب يك حبّه آب را به شخصى فروختم و در قبال آن چكى يك ساله از مشترى گرفتم. در موعد مقرّر تبديل به پول نشد، آخر جلوى آب را بستم كه البتّه به مدّت يك سال از آب استفاده كرده است. اكنون در صورت جواز فسخ معامله، آيا قيمت آبى كه او در طول يك سال بهره  بردارى كرده است بايد بپردازد يا نه؟

جواب:  از حالا حساب مى  شود.

فسخ معامله  ى يك جانبه

سؤال884. اگر قطعه زمينى بر اساس توافق نامه و قرارداد حقوقى و قانونى جمهورى اسلامى ايران به شخص حقيقى و يا حقوقى، بر اساس انبوه  سازى مسكن واگذار گردد و طرف قرارداد متحمّل هزينه  هاى قابل توجّه ى براى مقدّمات كار در آن زمين شده باشد و مجوّزهاى لازم را گرفته باشد كه بر اساس آن مجوّزها، مستحدثاتى ايجاد كرده است. آيا مى  توانند بدون اجازه و اطّلاع و رضايت طرف قرارداد، زمين مذكور را به افراد حقيقى يا حقوقى و يا نهاد دولتى واگذار نمايند و آيا بدون رضايت طرف اوّل، فسخ و ابطال قرارداد معامله  اى كه در واگذارى دوم انجام گرفته، صحيح است؟

جواب:  بر تقدير صحّت واگذارى اوّل اگر واگذارى به نحو معامله بوده است در صورت وجود يكى از اسباب خيار مثل شرط يا غبن، حقّ فسخ ثابت مى  شود وگرنه نمى  توانند بدون رضايت طرفين معامله را فسخ و به ديگرى واگذار كنند و صحّت و فساد معامله  ى دوّم مبنى بر جواز فسخ معامله  ى اوّل و عدم آن است.

 

نحوه  ى تحقّق فسخ

سؤال885. آيا براى فسخ معامله علاوه بر فسخ لفظى، لازم است كارى كند كه دلالت بر فسخ داشته باشد؟

جواب:  ظاهرا فسخ لفظى ـ كه به طرف مقابل اطّلاع دهد ـ كافى است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -