انهار
انهار
مطالب خواندنی

بيع سلف

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 914- راجع به معامله سلف به عرض رسيده بود كه مى‏فرمائيد: «چنانچه بائع نتوانست تحويل مشترى دهد، مشترى حق فسخ دارد يا صبر كند تا بائع فراهم كند» اينكه نتوانست تحويل دهد، آيا از جهت فقر يا آنكه چون جنس در بلد يا غير بلد نيست، صبر كند تا فراهم نمايد و چنانچه بائع به غير از مستثنيات دين دارد و در بازار هم جنسى كه فروخته موجود است اما گران است، آيا واجب است كه جنس را از بازار خريده و به مشترى تحويل دهد؟ و چنانچه تحويل ندهد بائع به وسيله حكومت، از او جنس يا قيمت فعلى جنس را بالاجبار بگيرد، به مشترى حلال است يا خير؟ جواب مرقوم فرموده بوديد ميزان نتوانستن تسليم است، خواه از جهت فقر يا از جهت نبودن جنس و اگر موجود است ولى قيمت بازارش گران است لازم است خريدن و تسليم كند، و اگر نكند مى‏تواند قيمت آن را از او بگيرد، اين بود جواب اما جناب شما نفرموده بوديد قيمت فعلى يا قيمت خريد اول، اميد كه بيان فرمائيد.

جواب:  در مفروض سؤال مى‏تواند او را اجبار كند به قيمت فعلى. واللََّه العالم.

سؤال 915- زيدى ميوه باغ عمرو را خريده و كليّه ثمن و يا بعض آن را تسليم بائع كرده لكن قبل از تصرف مبيع به علت تگرگ و يا آفت ديگر تمام ميوه يا بعض آن از بين رفت در اين صورت تكليف بائعين چيست؟

جواب:  هر گاه باغ را قبض نمود تلف از مشترى است و هر گاه قبض ننموده از بائع است و در همان مقدار تلف شده بيع منفسخ مى‏شود.

سؤال 916- در معامله سلف (با رعايت شرايط) چنانچه فروشنده با خريدار شرط كند يا شرط نكرده، از خريدار خواهش كند كه موقع سررسيد بيع، عين جنس را به قيمت معمول وقتِ تحويل، به فروشنده اوّل بفروشد آيا اين شرط صحيح است و لازم الوفاء است يا خير؟

جواب:  بدون شرط و مجرد خواهش اشكالى ندارد، ولى در صورت اشتراط فروشنده بر مشترى، صحت آن مشروط است كه به همان قيمت باشد نه به كمتر، كه اگر فروخت به شرط اينكه مشترى بعد به كمتر به او بفروشد بيع باطل است، و اگر مشترى شرط كند كه فروشنده به زيادتر بخرد نيز آن بيع باطل است چنانچه در مسئله 59 از خيارات منهاج مذكور است.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -