انهار
انهار
مطالب خواندنی

شرايط متعاقدين

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 908- زيد براى فرزند مميز خود كه بالغ نشده دكانى گرفته كه براى خود سبزى فروشى كند و نفع و ضرر به عهده خود بچه باشد، بعد كه به صاحبان سبزى گفته كه پسرم هر چه خواست به او بدهيد من راضى هستم. حال، صاحبان سبزى، فروختن به چنين پسر مميزى كه ولى او چنين گفته چه صورت دارد جايز است يا خير؟

جواب:  اگر معامله مبنى به عنوان نيابت از پدر باشد صحيح است، و اگر با پول خود صبى و براى خودِ صبى باشد باطل است، و اجازهء پدر اثرى ندارد.

سؤال 909- مقصود از صبيى مميز چيست؟

جواب:  كسى است كه تميز دهد بين فعل بد و خوب را. واللََّه العالم.

سؤال 910- زيد به پسر خود جنسى مى‏دهد كه به بازار بفروشد، پسر نابالغ هم مى‏برد جنسها را براى پدر مى‏فروشد، آيا چنين ثمن مالى را كه پسر زيد آورده بر زيد جايز است؟ يا خير، البته بايد بر خريدار احراز رضايت ولىّ باشد، اما چون كه مردم غالباً شرعى رفتار مى‏كنند خريدار مى‏خرد و ثمن را هم با رضايت مى‏دهد آيا بر زيد جايز است تصرف به اين ثمن؟

جواب:  جايز است و مانعى ندارد. واللََّه العالم.

سؤال 911- ملكى را چند نفر شريك به رضايت هم فروختند و پول، دست بعضى بود آنهايى كه پول، دستشان بود رفتند زمينى خريدند به عنوان خودشان به پول مشخصى (همان پول)، آيا شريك بعد از اطلاع اگر بگويد من شريك شما در زمين هستم، آيا درست است؟ و اگر درست باشد، آن بعض احداث بنايى كردند، مى‏تواند شريك، تخريب كند آن بنا را كه بدون رضايت او بنا كرده‏اند؟

جواب:  اگر معاوضه را با همين پول واقع نموده‏اند، براى شريك نام برده، حق امضا در مقابل حصه خودش از مقدار بيع است و بر اين وجه، حق الزام تخريب بنا را نيز دارد، و اگر معاوضه به عوض در ذمه بود و با آن ثمن، وفاء ما فى الذمه، نموده بودند حق در زمين مشتراة[1]برايش نيست، و فقط حق مطالبه حصه خودش از ثمن را دارد.

شرايط عوضين

سؤال 912- بعضى از پارچه‏هايى كه زائرين روى ضريح مطهّر مى‏اندازند، بعد از مدتى از طرف آستانه حراج مى‏كنند، خريد آنها مباح است؟

جواب:  در صورتى كه متولّى شرعى، آنها را بفروشد مانعى ندارد. واللََّه العالم.


[1] مشتراة: فروخته شده


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -