انهار
انهار
مطالب خواندنی

مرگ يزيد بن وليد (126 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
يزيد بن وليد بن عبدالملك بن مروان، معروف به «الناقص» در حدود سال 93 قمري، از زني ايراني نژاد، بنام شاه فريد دختر فيروز بن خسرو بن شهريار بن خسرو پرويز، شاهنشاه ساساني ايران، زاييده شد و مادربزرگ مادرش، مريم دختر قيصر روم بود.
يزيد، به ايراني نژاد بودن مادرش، افتخار مي كرد و بارها مي گفت: أنا ابن كسري فارس و مروان و قيصر جدي و جدي خاقان؛ من فرزند كسراي ايران و مروان بن حكم (چهارمين خليفه اموي) هستم و از يك سو، قيصر روم و از سوي ديگر خاقان چين، جد من مي باشند.(1)
وي، پس از قتل پسرعمويش وليد بن يزيد بن عبدالملك، به دست يكي ديگر از پسرعموهايش، بنام عبدالعزيز بن حجاج بن عبدالملك، در 25 جمادي الآخر سال 126 قمري، به عنوان دوازدهمين خليفه اموي، به خلافت رسيد.
آغاز خلافتش، اولين روز رجب سال 126 قمري، پنج روز پس از مرگ وليد بود.
وي، در ايام كوتاه مدت خلافتش از عطاياي مردم كاست و سختگيري هاي زيادي به عمل آورد. بدين جهت، به «الناقص» معروف گرديد.
در ايام خلافت وي، به خاطر رقابت عموزادگان اموي در دست يابي به خلافت و فشار عاملان و استانداران نالايق و ستمگر او بر مردم شهرها، هرج و مرج و بي نظمي عمومي، بسياري از مناطق را فراگرفته بود.
در شهر «حمص» واقع در شام، عباس بن وليد بن عبدالملك بر عليه او شورش كرد و اهالي اين شهر، وي را پشتيباني نمودند. هم چنين بشر بن وليد در قنسرين، عمر بن وليد در اردن و يزيد بن سليمان در فلسطين بر ضد او قيام كردند.
يزيد ناقص، در سومين روز خلافت خود، برادرش ابراهيم بن وليد را به ولايت عهدي خويش برگزيد و از مردم، براي وي بيعت گرفت و او را براي سركوبي شورشيان اردن، به آن ديار اعزام كرد. ولي شورش هاي مردمي، بسياري از شهرها را فراگرفته بود، به طوري كه اهالي مصر، حفص بن وليد حضرمي، استاندار يزيد در اين ناحيه را كشتند و اهالي حمص، عبدالله بن شجره كندي، استاندار يزيد در حمص را به قتل آوردند و اهالي مدينه منوره، عبدالعزيز بن عمر بن عبدالعزيز، استاندار يزيد در مدينه را از اين شهر بيرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وي تنگ نمودند.
سرانجام در 33 سالگي، پس از پنج ماه خلافت، در 30 ذي قعده و يا در اول ذي حجه سال 126 قمري در كام مرگ گرفتار آمد و برادرش ابراهيم بن وليد بر وي نماز خواند و در همان شام دفنش نمود.
گويند برادرش ابراهيم، وي را مسموم كرد و از اين راه، او را به هلاكت آورد.(2)
1- المحبر (محمد بن حبيب بغدادي)، ص 30
2- نك: تاريخ اليعقوبي، ج2، ص 335؛ المحبر، ص 30؛ تاريخ ابن خلدون، ج2، ص 172؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 109

  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -