انهار
انهار
مطالب خواندنی

خروج ازمسجد

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 276 -آيا جايز است معتكف براى شركت در درسهاى حوزه از مسجد خارج شود؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 277 -خروج معتكف جهت شركت در نماز جماعت چه حكمى دارد؟

جواب: خروج براى نماز جماعت مشكل است مگر در مكّه مكرّمه.

سؤال 278 -حكم خروج معتكف از مسجد براى تشييع جنازه مؤمن و توديع و استقبال برادر مؤمن خود چيست؟

جواب: در صورتى كه به صورتى ارتباط با وى داشته باشد كه از ضروريات عرفيه بحساب آيد مى تواند از مسجد خارج شود.

سؤال 279 -خروج معتكف از مسجد براى تهيه غذا و شستن لباسها و ظروف خود چه حكمى دارد و اگر شخص غير معتكفى اين كارها را براى او بكند چطور

جواب: اگر ضرورت ندارد و فردى هست كه اين كارها را انجام دهد جايز نيست.

سؤال 280 -شخصى در يك مدرسه يا مسجد امام جماعت است آيا در حال اعتكاف جهت اقامه نماز جماعت مى تواند از مسجد خارج شود؟

 جواب: خروج از مسجد براى معتكف جهت نماز جماعت در غير مكّه محل اشكال است.

سؤال 281 -نذر كردن در حال اعتكاف كه نياز به خروج از مسجد دارد چه حكمى دارد؟

جواب: در غير مواردى كه خروج از مسجد براى معتكف جايز است اشكال دارد.

سؤال 282 -خروج از مسجد براى كارهاى غير واجب از قبيل غسل مستحبى، وضو، مسواك زدن و غيره چه حكمى دارد؟

جواب: جايز نيست.

سؤال 283 -خروج از مسجد جهت اداى دين و وفاى به عهد چه حكمى دارد؟ جهت اقامه شهادت چطور؟

جواب: جايز است.

سؤال 284 -آيا شخص معتكف مى تواند براى كمك به ستمديده و مظلومى از مسجد خارج شود؟

جواب: اگر فرد ديگرى نتواند وظيفه او را انجام دهد مانعى ندارد.

سؤال 285 -آيا معتكف مى تواند با امر پدر و مادر براى انجام كارى در بيرونِ مسجد، از مسجد خارج شود؟

جواب: اگر اعتكاف وى مستحبى باشد روز اول ودوم مى تواند.

سؤال 286 -آيا انسان در حالى كه معتكف است مى تواند در اعمالى مانند راهپيمايى و نماز جمعه شركت كند يا خير؟

جواب: نمى تواند مگر آنكه حضورش ضرورت داشته باشد.

سؤال 287 -شخصى مسئول پخش اذان در يك مسجدى است بطورى كه غير از او كسى ديگر براى اين كار نيست، آيا در حال اعتكاف مى تواند در اوقات اذان از مسجد خارج شود و اذان را پخش كند و برگردد؟

جواب: در فرض سؤال مانعى ندارد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  
 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -