انهار
انهار
مطالب خواندنی

احكام واجب النّفقه

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 664 -مادرى داراى 5 فرزند است و ديگر كسى ندارد و خودش هم ضعيف و ناتوان شده؛ آيا خرج و مخارج او بر فرزند بزرگتر واجب است يا بر همه فرزندان؟

جواب: بر هر كدام كه تمكّن مالى دارند واجب است مخارج مادر را بدهند و اگر همه آنها يا عدّه اى از آنها متمكن باشند بايد مخارج وى را بين خود تقسيم كنند، لازم به ذكر است كه خدمت به مادر و تهيّه نيازمنديهاى وى از اعمال بسيار ارزشمند و پسنديده است كه بايد فرزند به چنين خدمتى افتخار كند و خدمت به مادر را براى خود سعادتى بزرگ به حساب آورد چون باعث بركت و طول عمر و وسعت رزق خواهد بود، اگر شما به پدر و مادر خدمت كنيد مطمئن باشيد كه فرزندان شما هم به شما خدمت خواهند كرد بعلاوه خداوند اجر اخروى بزرگى به شما عنايت خواهد كرد.

سؤال 665 -طلبه اى مجرد هستم كه حدود بيست و دو سال سن دارم و در پايه چهارم و دور از محل اقامتم مشغول به تحصيل علوم دينيه مى باشم؟ شنيده شده كه گفته اند پسر پس از رسيدن به سن تكليف ديگر ولى او حق و وظيفه خرجى دادن او اعم از تحصيل و پوشاك و غيره را ندارد، آيا چنين است؟ در صورت مثبت بودن جواب لطفاً بفرمائيد آيا با اينكه ولى تمكن دارد و مى تواند تا اندازه اى هزينه هاى پسرش را پرداخت نمايد و صرفاً به علت فوق سرباز مى زند و مقررات مدرسه هم به نحوى است كه صبح تا غروب تمام هفته، كلاس، مطالعه و مباحثه برقرار است (به استثناى عصر پنجشنبه ها و در طول روز جمعه كه داراى وقت آزاد مى باشيم) آيا با وجود آن باز هم ولى بنده چنين حقى دارد كه به گفته خويش تكيه و اصرار نمايد و آيا سزاوار است بجاى ولىّ، اقوام و خويشاوندان نزديك ديگر به شخص رسيدگى نمايند؟

جواب: بر پدر واجب است كه نفقه و مخارج فرزند را در صورتى كه فرزند نيازمند باشد بدهد و در اين حكم سن مطرح نيست، بلى اگر فرزند بتواند كسب مناسب با شأن خود را براى اداره زندگى بدست آورد و كوتاهى نمايد در اين صورت نفقه بر پدر واجب نيست.

سؤال 666 -آيا پرداخت نفقه محجور و زوجه اش و فرد واجب النفقه وى (با توجّه به تمكّن مالى محجور) از ناحيه ولىّ وى واجب است؟

جواب: پرداخت نفقه محجور و زوجه اش و افراد واجب النّفقه او از مال محجور بعهده ولىّ است


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -