انهار
انهار
مطالب خواندنی

عقد موقت

بزرگ نمایی کوچک نمایی

سؤال 642 -برخى از جوانان مسلمان جهت رفع نياز غريزه جنسى با زنان ارتباط برقرار مى كنند در حالى كه هيچ راه شرعى را در نظر نمى گيرند آيا براى كسانى كه زبان نمى دانند و امكان خواندن را ندارند قصد استرقاق و يا نكاح معاطاتى (تنها در اين موارد) مى تواند رافع معصيت باشد يا نه؟

جواب: راهى جز اينكه مفهوم عقد موقّت را بر او تفهيم كنند و او و يا بوكالت از طرف او و به اصالت از طرف خود صيغه را بخوانند و رعايت محتواى عربى را با انشاء به هر زبان كه باشد با شرائط بكنند وجود ندارد.

سؤال 643 -زن و مردى به داشتن رابطه جنسى با يكديگر تمايل داشته اند و مرد فقط با توجه به اينكه زن به داشتن رابطه جنسى با او تمايل دارد، زن را براى مدتى كه مى دانسته و يقين داشته كه به داشتن رابطه با او (مرد)رضايت دارد بدون اينكه به زن چيزى بگويد به عقد موقت خود در آورده و بعد بين آنها آميزش صورت گرفته است. حال با توجه به مقدمه ذكر شده آيا عقد فوق باطل است و عمل انجام گرفته زنا محسوب مى شود؟ توضيح اينكه زن مذكور از زنان فاسد و بى بندو بار بوده است؟

جواب: در عقد موقت تعيين مدّت و همچنين مبلغى كه بعنوان مهر معين مى شود بايد با رضايت و اطلاع طرفين باشد و در غير اين صورت عقد باطل است.

سؤال 644 -شخصى از كشور جمهورى اسلامى وارد كشورى اروپايى مى شود و با زنى آشنا و علاقمند مى شوند كه با هم ازدواج كنند اما در آن كشور روحانى نيست كه صيغه عقد را بخواند، دفترهايى مخصوص دارند كه به آنجا مراجعه مى كنند و مشخّص است كه صيغه عقد خوانده نميشود و به روش و رسومات خود عمل مى كنند، آيا اين شخص از نظر اسلام با آن زن عقد بسته است؟ و عقد آنها صحيح و درست است؟

جواب: بايد خود يا وكيل آن دو به هر زبانى كه مى توانند صيغه عقد را بخوانند و بعد جهت انجام مراسم قانونى به مراكز مربوطه مراجعه نمايند.

سؤال 645 -فردى زنى را براى مدّتى مثلاً ده سال صيغه كرده و بعد از دو سال بقيّه مدّت صيغه را بخشيده، آيا زن در هنگام بخشيدن مدّت مثل عقد دائم از حيض و نفاس بايد پاك باشد يا خير؟ و همچنين زوج در بين عدّه مى تواند به همسرش رجوع كند؟

جواب: پاك بودن از حيض و نفاس در عقد منقطع لازم نيست، همچنين زوج نمى تواند در بين عدّه رجوع نمايد


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -