انهار
انهار
مطالب خواندنی

شروط ضمن عقد ازدواج

بزرگ نمایی کوچک نمایی

١تعدد موجب و قابل در عقد نکاح

سؤال:مرد مقلّد مرجعى است که مثلا تعدد موجب و قابل را شرط مى داند و زن از مجتهدى تقلید مى کند که اتّحاد موجب و قابل را کافى مى داند، در این جا طبق نظر کدام یک از این دو مرجع باید عمل کرد؟

پاسخ:در چنین مواردى احتیاط آن است که مطابق فتواى مرجعى که تعدد را شرط مى داند عمل کنند.

 

٢تعدد وکیل در اجرای عقد

سؤال:آیا تعدّد وکیل از سوى مرد و زن در اجراى عقد لازم است؟

پاسخ:تعدّد وکیل در اجراى عقد احتیاط مستحب است.

 

٣ازدواج قبل از بلوغ توسط ولی

سؤال:دخترى قبل از نه سالگى به عقد شخصى در آمده است در حالى که دختر از موضوع خبر نداشته و عقد را پدر دختر جارى کرده است و در ضمن، فاصله سنّى بین این دختر و آن مرد حدود 25 سال است و آن مرد زن دیگرى نیز دارد و حتى دخترش با این زن دوّم هم سن است. وقتى دختر بالغ مى شود عدم رضایت خود را از این عقد اعلام مى کند و اصرار مى کند که این ازدواج به مصلحت من نیست و من طلاق مى خواهم ولى مرد حاضر به طلاق نمى شود، آیا این عقد درست است و باید به این عقد ملتزم باشد یا مى تواند با کسى دیگر ازدواج کند با توجّه به این که دختر به حدّى رسیده که احتیاج به شوهر کردن دارد؟

پاسخ:چنانچه این عقد به مصلحت دختر نبوده، باطل است و دختر مى تواند بدون طلاق شوهر کند ولى اگر دختر بعد از بلوغ رضایت داده است نمى تواند آن را به هم بزند.

 

٤شرط انجام امور منزل

سؤال:آیا این شرط که همسر آینده کارهاى معمولى منزل را انجام دهد صحیح است و در صورتى که به شرط عمل نکرد حکم آن چیست؟

پاسخ:هرگاه شرط کنند، این شرط لازم الاجراست و در صورت تخلّف احتیاط این است که زن هزینه آن را بپردازد.

 

٥شرط رسیدگی به مادر همسر

سؤال:شخصى قبل از ازدواج با دخترى صحبت مى کند و مى گوید با شما ازدواج مى کنم به شرط این که به مادر پیرى که دارم رسیدگى کنى و او قبول مى کند ولى آن دختر پس از ازدواج به مادر شوهرش رسیدگى نمى کند آیا چنین شرطى قبل از ازدواج الزام آور است؟

پاسخ:این شرط الزام آور است.

 

 ٦صیغه محرمیت برادری و خواهری

سؤال:صیغه محرمیّت بین زن و مرد نامحرم (صیغه برادرى و خواهرى) چگونه است؟

پاسخ:چیزى به نام صیغه برادرى و خواهرى نداریم. و صیغه محرمیّت یا به وسیله ازدواج دائم، و یا ازدواج موقّت حاصل مى شود; (البتّه با شرایطش) و غیر آن ممنوع است.

 

٧عدم مشروعیت نکاح معاطاتی

سؤال:دختر و پسرى به هم علاقمند بودند، ولى خانواده دختر با ازدواج آنان مخالف بود. آن دو براى این که خانواده دختر را مجبور کنند تا با ازدواج آنان موافقت کنند، به طور نامشروع مجامعت کرده، و دختر حامله شده، و طفلى به دنیا آورده است اکنون اظهار مى دارند که چون روستایى بوده، نمى دانسته، و یا نمى توانسته اند صیغه ازدواج را جارى کنند، و به رضایت طرفینى اکتفا کرده، و آن را کافى دانسته اند:
1ـ آیا توافق طرفین به عنوان صیغه عقد قابل قبول است؟
2ـ همین که طرفین ادّعاى اجراى صیغه عقد نمایند براى ایجاد شبهه کافى است، یا باید صحّت آن بررسى و اثبات شود؟
3ــ آیا در مسأله فوق حدوث شبهه، فقط موجب برائت از حدّ است، یا تعزیر را نیز منتفى مى سازد؟
4ـ بر فرض احصان مرد، حکم چیست؟
5ـ آیا ازدواج آن دو با یکدیگر بلا مانع است؟
6ـ آیا در فرض بکارت و عدم آن، حکم متفاوت است؟

پاسخ:

1- توافق طرفین کافى نیست.
2- چنانچه احتمال دهیم ادّعاى آنها راست باشد، باید حمل بر صحّت کرد.
3- در فرض بالا حد و تعزیر هر دو. ساقط می شود.
4- احصان مرد تفاوتى ایجاد نمى کند.
5- آنها مى توانند با هم ازدواج کنند.
6- تفاوتى نمى کند.

 

٨انصراف شرط عدم ازدواج مجدد زوج به عقد دائم

سؤال:با توجّه به این که در قانون مدنى، نکاح اعمّ از دائم و منقطع مى باشد، در صورتى که زوج شروط مندرج در عقد نامه را پذیرفته باشد، و ازدواج مجدّد (اعم از دائم یا منقطع) نماید، آیا زوجه مى تواند تقاضاى طلاق کند؟ آیا همسر دیگر، شامل نکاح موقّت هم مى شود؟ آیا در صورت اثبات و تحقّق تخلّف، دادگاه مى تواند حکم فسخ نکاح را صادر نماید؟

پاسخ:شرط مزبور منصرف به ازدواج دائم است، و شامل عقد موقّت کوتاه مدّت نمى شود. ولى اگر عقد موقّت براى مدّت طولانى، مثلا چند سال باشد، زن (طبق شرایط عقد نامه) وکیل در طلاق خواهد بود.

 

٩شرط ضمن عقد انتقال دو دانگ از ملک مجهول

سؤال:دوشیزه اى بطور رسمى به عقد همسرش در آمد. زوج علاوه بر شروط
ضمن عقد نکاح، شرط زیر را نیز متعهّد گردید:
«در ضمن عقد خارج لازم شرط شد که هر زمان زوج خانه ملکى تهیّه نمود، دو دانگ آن را به طور رسمى به زوجه انتقال دهد.» على رغم مرسوم بودن چنین شرطى در محاضر، وکیل زوج ادّعاى باطل بودن آن را مى نماید. لطفاً در این رابطه بفرمایید: با توجّه به این که مشروط در عقد فوق ملک به عنوان عام نبوده، بلکه به صورت خانه بوده، و آن هم به صورت دو دانگ از شش دانگ تعیین شده است. آیا باز هم شرط مورد نظر مجهول و باطل است؟

پاسخ:با توجّه به این که مشخّصات خانه از نظر متراژ و قیمت و مانند آن تعیین نشده، شرط مجهول بوده و خالى از اشکال نیست. بهتر آن است طرفین در مورد خانه با هم مصالحه کنند.

 

١٠شروط ضمن عقدی که در عقد نامه ثبت نشده باشد

سؤال:اگر مردى قبل از جارى شدن صیغه عقد، و به هنگام گفتگوهاى مقدّماتى ازدواج، توافقنامه هاى شروط ضمن عقد کتبى با دختر امضا کند، که متضمّن شروط رفتارى و فعلى باشد. یعنى در زندگى این کار را بکند یا نکند، و مخالف مقتضاى عقد هم نباشد. از جمله «با دار و ندار شوهر بسازد» و «تا قبل از بچّه دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگى، ما بقى مهریّه را از او مطالبه نکند» و دختر پس از گفتگو و مطالعه آنها، کتباً بنویسد: «من با تمام آنها موافقم» و امضا کند. ولى این شرط در ذیل قباله رسمى نوشته نشود. آیا این شروط اعتبار و سندیّت دارد؟ اگر زن جهت فریب و جلب رضایت مرد آنها را قبول کرده، ولى پس از ازدواج تخلّف و عهد شکنى کند، و آنها را به تمسخر بگیرد، و سه ماه بعد از عروسى مهریّه خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به این که با عدم قبول شروط، عقد واقع نمى شد، وضعیّت این عقد چگونه است؟ آیا زوجه تدلیس کرده است؟ آیا وى مى تواند على رغم این که سه دانگ از منزل مسکونى به نام وى شده، و مبالغ هنگفتى طلاجات و جواهرات و بقیّه اقلام مهریّه خود را گرفته، بقیّه آن را طلب کند؟ آیا منزل مسکونى و محلّ کسب شوهر از مستثنیات دین و مهر زوجه محسوب مى شود؟

پاسخ:هرگاه قبلا توافق بر شروطى شده و طرفین آن را امضا کرده اند، سپس عقد خوانده شده، این شروط لازم الاجرا است. و به اصطلاح فقهى از قبیل شروط مبنىّ علیها العقد است

 

١١شروط ضمن عقدی که در عقد نامه ثبت نشده باشد

سؤال:اگر مردى قبل از جارى شدن صیغه عقد، و به هنگام گفتگوهاى مقدّماتى ازدواج، توافقنامه هاى شروط ضمن عقد کتبى با دختر امضا کند، که متضمّن شروط رفتارى و فعلى باشد. یعنى در زندگى این کار را بکند یا نکند، و مخالف مقتضاى عقد هم نباشد. از جمله «با دار و ندار شوهر بسازد» و «تا قبل از بچّه دار شدن و سر و سامان گرفتن زندگى، ما بقى مهریّه را از او مطالبه نکند» و دختر پس از گفتگو و مطالعه آنها، کتباً بنویسد: «من با تمام آنها موافقم» و امضا کند. ولى این شرط در ذیل قباله رسمى نوشته نشود. آیا این شروط اعتبار و سندیّت دارد؟ اگر زن جهت فریب و جلب رضایت مرد آنها را قبول کرده، ولى پس از ازدواج تخلّف و عهد شکنى کند، و آنها را به تمسخر بگیرد، و سه ماه بعد از عروسى مهریّه خود را به اجرا بگذارد، با توجّه به این که با عدم قبول شروط، عقد واقع نمى شد، وضعیّت این عقد چگونه است؟ آیا زوجه تدلیس کرده است؟ آیا وى مى تواند على رغم این که سه دانگ از منزل مسکونى به نام وى شده، و مبالغ هنگفتى طلاجات و جواهرات و بقیّه اقلام مهریّه خود را گرفته، بقیّه آن را طلب کند؟ آیا منزل مسکونى و محلّ کسب شوهر از مستثنیات دین و مهر زوجه محسوب مى شود؟

پاسخ:هرگاه قبلا توافق بر شروطى شده و طرفین آن را امضا کرده اند، سپس عقد خوانده شده، این شروط لازم الاجرا است. و به اصطلاح فقهى از قبیل شروط مبنىّ علیها العقد است.

 

١٢شرط بچه دار شدن همسر ضمن عقد

سؤال:شخصى به شرط آن که همسرش بچّه دار شود با وى ازدواج نموده، و تصریح مى کند که در صورت تخلّف او را طلاق خواهد داد. آیا چنین شرطى صحیح است؟

پاسخ:با توجّه به این که جلوگیرى از بچّه دار شدن امر حرامى نیست، این شرط هم شرط حرامى نمى باشد. ولى سزاوار است در غیر موارد ضرورت چنین شرطهایى نکنند.

 

١٣ازدواج اجباری دختر عمو با پسر عمو

سؤال:در بین عشایر عرب خوزستان رسمى به نام «نهوه» وجود دارد (اجبار دختر عمو به ازدواج با پسر عمو یا دیگر نزدیکان، و منع از ازدواج با دیگران،) چنین رسمى از نظر شرعى چه حکمى دارد؟

پاسخ:چنین رسمى برخلاف شرع است، و باید از آن پرهیز کرد، مگر این که زوج و زوجه هر دو بدون اجبار رضایت دهند.

 

١٤قرار دادن شروط ضمن عقد در عقدنامه

سؤال:در سالهای اخیر نظریه ای در حقوق خانواده مطرح و طرفداران زیادی نیز پیدا کرده است و آن قرار دادن شروط ضمن عقد در نکاحنامه (شرط وکالت مطلق در طلاق،حق اشتغال،حق ادامه تحصیل،حق حضانت،خروج ازکشور بدون اذن شوهر، اشتراک در اموال و ..) و تعیین مهریه های نمادین و در همان حد مهر السنه هست حال این وضعیت با شرع اسلام و کلیت دین مبین اسلام در تنافی است یا خیر ؟
با تشکر

پاسخ:قراردادن شرط وکالت در طلاق مانعی ندارد و همچنین مهرالسنه و امثال آن مشروط بر اینکه مهرالسنه را از ابهام بیرون آورند ولی شرط شرکت در اموال با وجود ابهامی که دارد خالی از اشکال نیست.

 

١٥ازدواج با دختر نه ساله

سؤال:ایا میتوان با دختری در سن 9سالگی ازدواج کرد؟ و عنوان کرد از پیامبر(صلی الله علیه و اله)پیروی شده؟ چرا؟

پاسخ:خواندن صیغه نکاح با اجازه پدر و با مصلحت دختر مانعی ندارد ولی آمیزش زمانی جایز است که رشد کافی برای آمیزش پیدا کند.

 

١٦خواندن عقد دائم در مدت عقد موقت
سؤال:
اگر صیغه عقد موقت برای مدت چهار ماه بین زن و مردی جاری شود و پس از دو ماه برای همان زوج عقد دایم خوانده شود عقد دوم چه حکمی دارد؟

پاسخ:عقد دوم باطل است، بعد از اتمام مدت عقد موقت و یا بخشیدن بقیه آن توسط شوهر می توانند دوباره عقد کنند.

 

١٧خواندن عقد با غیر از مهریه مورد توافق

سؤال:به دخترى گفتند مهریّه شما 15 هزار روپیه هندى است و او به این مهریّه راضى شد ولى در عقد نامه 10 هزار نوشته شد، وکیل بعد از خواندن عقدنامه، بر مهریّه نوشته شده صیغه جارى کرد، آیا این صیغه (ازدواج دائمى) صحیح است؟

پاسخ:احتیاط آن است که صیغه عقد را مجدّداً با مهریّه مورد توافق جارى کنند.

 

١٨عدم آگاهی از حرمت ازدواج در عدّه

سؤال:آیا می توانم در مورد مسئله شخصی که به احکام عدّه آشنا نبوده و در این دوران ازدواج کرده به شما مرجع عالیقدر رجوع کنم؟

پاسخ:مانعی ندارد ولی اگر صیغه عقد را خودشان خوانده باشند و آمیزش حاصل شده باشد راهی برای ازدواج آنان با هم وجود ندارد.

 

١٩اعتبار رشد در امور مالی و غیر مالی در نکاح

سؤال:آیا رشد مالی و غیر مالی در صحت عقد نکاح معتبر است؟ به بیان دیگر نکاح بالغ غیر رشید و بالغه رشیده چه حکمی دارد؟

پاسخ:طرفین باید در مسائل مربوط به ازدواج و تعیین مهریه رشید باشند و اگر زوجه باکره است اجازه پدر نیز لازم است.

 

٢٠سوال از زن در مورد عدّه

سؤال:اینکه اگر شک کردیم زن جریان نگه داشته عدّه را می داند یا خیر و با در نظر گرفتن این فرض، آیا باید از او بپرسیم که در عدّه کسی هست یا نه؟

پاسخ:در صورتیکه آن زن ظاهراً مسلمان و آشنا به وظیفه خود می باشد سوال کردن واجب نیست در غیر اینصورت احتیاط واجب سوال کردن است

٢١ازدواج با دختری که به بلوغ جنسی نرسیده

سؤال:آیا ازدواج با دختری که ده سال قمری او کامل شده اما به بلوغ کامل جنسی نرسیده مانع شرعی دارد؟ (من در یک روستا معلم هستم و یکی از شاگردانم مبتلا به این مورد است)

پاسخ:ازدواج با چنین دختری اشکال دارد. سفارش کنید صرف نظر کنند به علاوه مشکلات اجتماعی نیز برای او به بار خواهد آورد.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات
  


پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -