انهار
انهار
مطالب خواندنی

تفسیر المیزان

بزرگ نمایی کوچک نمایی

آيات 1 تا 7

 بسم اللّه الرحمن الرحيم

 ارايت الذى يكذب بالدين (1)

 فذلك الذى يدع اليتيم (2)

 و لا يحض على طعام المسكين (3)

 فويل للمصلين (4)

 الذين هم عن صلاتهم ساهون (5)

 الذين هم يراون (6)

 و يمنعون الماعون (7)

ترجمه آيات

به نام خداوند رحمان و رحيم، (اى رسول ما) آيا ديدى آن كس (وليد مغيره ) را كه روز جزا را انكار كرد؟ (1).

اين همان شخص (بى رحم ) است كه يتيم را از در خود به قهر ميراند (2).

و كسى را بر اطعام فقير ترغيب نمى كند (3).

پس واى بر آن نمازگزاران (4).

كه دل از ياد خدا غافل دارند (5).

همانان كه (اگر طاعتى كنند) به ريا و خودنمايى كنند (6).

و ديگران را از ضروريات زندگى منع مى كنند (7).

بيان آيات

اين سوره تهديد كسانى است كه خود را مسلمان معرفى كرده اند ولى متخلق به اخلاق منافقينند، از قبيل سهو از نماز، و ريا كردن در اعمال، و منع ماعون، كه هيچ يك از اينها با ايمان به روز جزا سازگارى ندارد.

و اين سوره هم احتمال دارد مكى باشد و هم مدنى.

 

ارايت الذى يكذب بالدين

كلمه (رؤيت) هم مى تواند به معناى ديدن با چشم باشد، و هم به معناى معرفت. و خطاب در اين آيه شريفه به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، بدان جهت كه فردى شنونده است، نه بدان جهت كه پيامبر است، در نتيجه خطاب به عموم شنوندگان دنيا خواهد بود. و مراد از (دين)، جزاى يوم الجزاء است، پس كسى كه دين را تكذيب كند منكر معاد است.

ولى بعضى گفته اند: مراد از دين، همان معناى معروفش يعنى كيش و ملت است.

اوصاف تكذيب كنندگان دين : راندن يتيم، عدم اهتمام به طعام مسكين، سهل انگارى در نمازگزاران، رياكارى و منع (ماعون)

 

فذلك الذى يدع اليتيم

كلمه (دع ) به معناى رد كردن به زور و به جفا است، و حرف (فاء) در كلمه (فذلك ) براى توهم معناى شرط است، و تقدير كلام (ارايت الذى يكذب بالجزاء فعرفته بصفاته، فان لم تعرفه فذلك الذى...) است، يعنى آيا آن كس را كه روز جزا را تكذيب مى كند، از راه صفاتى كه لازمه تكذيب است شناختى ؟ اگر نشناختى پس بدان كه او كسى است كه يتيم را به زور از در خانه خود مى راند، و او را جفا مى كند، و از عاقبت عمل زشتش نمى ترسد، و اگر روز جزا را انكار نمى داشت چنين جراتى را به خود نمى داد، و از عاقبت عمل خود مى ترسيد، و اگر مى ترسيد به يتيم ترحم مى نمود.

 

و لا يحض على طعام المسكين

كلمه (حض ) به معناى تحريك و تشويق است، و در كلام مضافى حذف شده، تقديرش (و لا يحض على اطعام طعام المسكين ) است، يعنى مردم را به اطعام طعام مسكين تشويق نمى كند.

بعضى از مفسرين گفته اند: اگر تعبير به طعام كرد، نه به اطعام، براى اين بود كه اشاره كرده باشد به اينكه مسكين گويا مالك زكات و صدقه است و احتياج ندارد به اينكه كسى به او اطعام كند، وقتى طعام را كه حق خود او است به او بدهند او خودش مى خورد، همچنان كه در جاى ديگر فرموده : (و فى اموالهم حق للسائل و المحروم ).

بعضى ديگر گفته اند: طعام در آيه به معناى اطعام است. و اگر تعبير به تشويق به طعام كرد، و نه به خود عمل (اطعام ) براى اين بود كه حض هم شامل تشويق عملى يعنى خود عمل اطعام مى شود، و هم شامل تشويق زبانى.

 

فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون

يعنى آنهايى كه از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز ندارند، و از فوت شدنش باكى ندارند چه اينكه به كلى فوت شود و چه اينكه بعضى از اوقات فوت گردد، و چه اينكه وقت فضيلتش از دست برود و چه اينكه اركان و شرايطش و احكام و مسائلش را ندانسته نمازى باطل بخوانند.

در آيه شريفه تكذيب گر روز جزا به چنين نمازگزارانى تطبيق شده، چون حرف (فاء) كه بر سر جمله آمده مى فهماند جمله مزبور نتيجه تكذيب روز جزا است و مى رساند چنين نمازگزارانى خالى از نفاق نيستند، چون تكذيب روز جزا تنها به اين نيست كه به كلى آن را منكر شود، كسى هم كه تظاهر به ايمان مى كند و نماز مسلمانان را مى خواند، اما طورى مى خواند كه عملا نشان مى دهد باكى از روز جزا ندارد، او نيز روز جزا را تكذيب كرده.

 

الذين هم يراون

كسانى كه عبادت را در انظار مردم انجام مى دهند، (و يا در انظار بهتر و غليظتر انجام مى دهند )، اينگونه افراد شكارچيانى هستند كه با زبان شكار حرف مى زنند، تا شكار بدامشان بيفتد، (در بين مسلمانان خود را مسلمان تر از آنان جلوه مى دهند، و معلوم است اگر در بين اهل ملتى ديگر قرار بگيرند چهره آن مردم را به خود مى گيرند).

 

و يمنعون الماعون

كلمه (ماعون ) به معناى هر عملى و هر چيزى است كه به شخصى محتاج داده شود، و حاجتى از حوائج زندگى او را بر آورد، مانند قرض و هديه و عاريه و امثال آن. تفسيرهاى متفرق ديگرى هم كه براى اين كلمه كرده اند به همين معنايى كه ما كرديم بر مى گردد.

بحث روايتى

(چند روايت درباره مفاد آيات گذشته از جمله: سهل انگارى درباره نماز و مراد از منع (ماعون))

در تفسير قمى در ذيل آيه شريفه (ارايت الذى يكذب بالدين ) آمده كه اين آيه در باره ابو جهل و كفار قريش نازل شد،

و در ذيل آيه شريفه (الذين هم عن صلاتهم ساهون ) آمده كه منظور از اين جمله كسانى هستند كه به كلى نماز را ترك كنند، زيرا اگر صرف سهو آدمى را مستوجب ويل سازد، بايد همه مس توجب باشند، چون هر انسانى و مسلمانى در نمازش سهو مى كند، امام صادق (عليه السلام) در ذيل اين آيه فرموده : منظور تاءخير نماز از اول وقت و بدون عذر است.

و در كتاب خصال از على (عليه السلام) آمده كه در ضمن حديث چهارصد بندى فرمود: هيچ عملى نزد خدا محبوبتر از نماز نيست، پس مبادا هيچ كارى از كارهاى دنيا شما را از نماز در اول وقتش باز بدارد، براى اينكه خداى عزوجل اقوامى را به همين جرم مذمت نموده و فرموده : (الذين هم عن صلاتهم ساهون ) يعنى كسانى كه از در غفلت نسبت به امر نماز و اوقات آن سهل انگارى مى كنند.

و در كافى به سند خود از محمد بن فضيل روايت كرده كه گفت : از عبد صالح (موسى بن جعفر (عليه السلام) از مفاد كلام خداى عزوجل پرسيدم كه مى فرمايد: (الذين هم عن صلاتهم ساهون )، فرمود: كسى است كه حق نماز را ضايع كند.

مؤلف: و اين مضامين در رواياتى ديگر نيز آمده.

و در الدر المنثور است كه ابن جرير و ابن ابى حاتم و بيهقى در كتاب سنن خود، از على بن ابيطالب روايت كرده اند كه در تفسير (الذين هم يراون ) فرمود: يعنى با نماز خود ريا مى كنند.

و نيز در همان كتاب آمده كه ابو نعيم و ديلمى و ابن عساكر از ابو هريره نقل كرده اند كه گفت : رسول خدا (صل اللّه عليه و آله و سلم) در تفسير آيه و (يمنعون الماعون ) فرمود: ماعون همه آن چيزهايى است كه مردم به عنوان كمك در بين خود عاريه مى دهند و مى گيرند، از تبر گرفته تا ديگ و دلو و نظاير آن.

و در كافى به سند خود از ابو بصير از امام صادق (عليه السلام) روايت آورده كه در ضمن حديثى فرمود : منظور از ماعون در جمله (و يمنعون الماعون ) قرضى است كه بدهى و احسانى است كه بكنى، و اثاث خانه اى است كه به عاريه بدهى، زكات هم يكى از مصاديق ماعون است.

مؤلف: در اين روايت ماعون به زكات هم تفسير شده، و اين تفسير از طرق اهل سنت نيز از على (عليه السلام) روايت شده، نظير روايتى كه در الدر المنثور به اين عبارت آمده : (ماعون ) زكات واجب است كه از آن مضايقه مى كنند، و به نماز خويش خودنمايى و ريا مى كنند، و مانع زكات خود مى شوند.

و در الدر المنثور است كه ابن قانع از على بن ابى طالب روايت كرده كه گفت : از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) شنيدم مى فرمود: مسلمان برادر مسلمان است، وقتى با او بر خورد مى كند، سلامش مى گويد، و او سلام را به وجهى بهتر به وى بر مى گرداند، يعنى او بايد سلام كند و اين بايد عليك بگويد و بايد كه ماعون را از او دريغ ندارد. پرسيدم يا رسول اللّه ماعون چيست ؟ فرمود: از سنگ گرفته تا آهن و از آب گرفته تا هر چيز ديگر.

مؤلف: رسول خدا در روايتى ديگر آهن را به ديگ هاى مسين و تبر آهنين، و سنگ را به ديگهاى سنگى تفسير فرموده.


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -