انهار
انهار
مطالب خواندنی

فتاوای آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سره)

بزرگ نمایی کوچک نمایی
زمینی داشته که به کسی وکالت داده آن را به مبلغ معینی بفروشد او هم زمین مذکور را به چهارده نفر متقاضی فروخته، خریداران تقریباً نصف پول زمین را پرداخته اند و نصف بقیه را مدرک قانونی (چک و سفته) داده اند و فعلاً بقیه پول زمین را نمی پردازند و می گویند: زمین گران است در صورتی که بعضی از خریداران در زمین خانۀ مسکونی ساخته اند، صاحب زمین هم به نماینده فروش فشار می آورد که بقیه پول زمین را باید بپردازی لازم به یادآوری است که طبق وکالت نامه، صاحب زمین و وکالت تام الاختیار به نمایندۀ فروش داده اما بعد از فروش، همسر صاحب زمین می گوید طبق سند 180 متر این زمین مال من است ضمنا در موقع فروش بعضی از اهالی نست به گرانی این زمین معترض بودند و می گفتند این زمین در ده گران است لطفاً با توجه به مطالب مذکور به سؤالات ذیل پاسخ فرمایید:

1-آیا نمایندۀ فروش مسؤول وصول و پرداخت پول به صاحب زمین می باشد؟

2- آیا نمایندۀ فروش می تواند اقدام قانونی برای خریداران بنماید؟

3- آیا اعتراض خریداران وارد است و باید بقیۀ پول را نپردازد؟

4- آیا صاحب زمین می تواند برای نمایندۀ فروش که وکالت تام داشته اقدام کند؟

جواب: 1- اگر به مقتضای وکالت خود عمل کرده ضامن نیست. 2- اگر از طرف مالک وکیل باشد مانع ندارد. 3- اگر زمین را در وقت فروش به قیمت عادلۀ روز خریده اند حق فسخ و اعتراض ندارند. 4 – در صورتی که وکیل خلاف مقتضای وکالت نکرده باشد حق ندارد.

سؤال 2 : در صورتی که ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر زوج زوجه خود را وکیل در طلاق کند این وکالت قابل عزل می باشد یا خیر؟

جواب: اگر به نحو شرط نتیجه[1] شرط شده که زن وکیل باشد این وکالت قابل عزل نیست.

سؤال 3 : اگر فتوا این باشد که شرط در ضم عقد الزام آور است آیا شرط در ضمن عقد جایز نیز الزام آور است؛ مثلاً در ضمن عقد وکالت عدم عزل وکیل یا لزوم عقد را شرط کنند چه صورت دارد؟

جواب: شرط در ضمن عقد جایز مادام که عقد فسخ نشده لازم العمل است ولی شرط عدم عزل وکیل یا لزوم عقد وکالت در ضمن آن نافذ نیست.

 

سؤال 4: شغل بنگاه اتومبیل که عده ای به آن اشتغال دارند پولی که از شغل مزبور به دست می آید آیا حلال است یا حرام؟ و آیا مادر شیرده یا زن باردار می تواند از آن پول استفاده کند یا نه؟

جواب: با رعایت ضوابط شرعی حق الزحمه یا سود معامله و استفاده از آن جایز است.

سؤال 5: شخصی یخچالی را در مغازه ای امانت گذاشته و صاحب مغازه آن را برای فروش بیرون گذاشته بعد از مدتی به او مراجعه شده که می گوید مقداری از اثاث آن را برده اند آیا صاحب مغازه ضامن هست یا خیر؟

 

جواب: اگر در حفظ آن کوتاهی نکرده ضامن نیست.

 

 

سؤال 6: شخصی است که به طور معمول از شخص دیگر فرش هایی را به عنوان امانت می گرفته و برای او می فروخته و این عمل به مدت پنج سال ادامه داشته، البته فرش ها در صورت عدم فروش به صاحبش بر می گشته در سفر آخر که از اصفهان به منظور فروختن فرش به تهران می رفته از آنجا که فرش ها به علت گرانی به فروش نرفته ناچار از تهران عازم اصفهان شده تا این که فرش ها را به صاحبش برگرداند به طور معمول هنگامی که بلیط گرفته و می خواسته سوار ماشین شود فرش ها ی خود را به شاگرد ماشین تحویل داده و به او سفارش حفاظت آن ها را کرده است هنگامی که ماشین به اصفهان می رسد شاگرد ماشین انکار کرده که اصلاً چنین فرشی در ماشین نبوده با توجه به اینکه شاگرد و راننده و صاحب ماشین پس از صحبت ها حاضر شدند که نفری پنج هزار تومان بدهند و بابت این پول به صاحب فرش چک داده اند آیا این شخص امانت فروش با توجه به اینکه کمال جدیّت در حفاظت فرش ها را داشته نسبت به فرش ها برای صاحبش ضامن است یا نه؟ 

جواب: اگر از طرف مالک مجاز در نقل فرش بوده و در حفظ آن کوتاهی نکرده ضامن نیست.

سؤال 7 : شخصی ملکی را وکالتاً خریداری نموده و به همین جهت بدهی داشته که قرار بوده به تدریج با اقساط بدهی ملک را بپردازد حال آیا موکل در قید حیات وکیل می تواند این معامله را بهم بزند یعنی وکالت خود را فسخ نماید و پولی که قبلاً پرداخت نموده دریافت نماید یا خیر؟

جواب: اگر وکیل معامله مورد وکالت را انجام داده موکل بدون داشتن یکی از خیارات حق ندارد معامله را فسخ کند.


[1] یعنی زن در حین اجراء صیغه بگوید:من خودم را به شرط این که وکیل بالاعزل در طلاق باشم به زوجیت تو در می آورم ومرد هم قبول کند چنین شرطی لازم است واگر مرد قبول کرد وکالت زوجه در طلاق قابل فسخ نیست.

 


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -