انهار
انهار
مطالب خواندنی

شورش اهالى بغداد بر ضد حكومت وقت (249 ق)

بزرگ نمایی کوچک نمایی

پس از درگذشت منتصر باللّه (يازدهمين خليفه عباسى)، مستعين باللّه به خلافت رسيد. وليكن عده اى از نظاميان حكومتى، خلافت وى را به رسميت نشناخته و خواهان خلافت معتز فرزند متوكل عباسى شدند.

در بغداد ميان هواداران مستعين و هواداران معتز، چندين روز درگيرى و نبرد شديد برقرار بود. تعدادى از طرفين كشته و زخمى گرديدند و اماكن فراوانى دست خوش غارت و تخريب گرديد و بر اين شهر كه دارالخلافه مسلمانان بود، هرج و مرج و بى نظمى حاكم گرديد. ولى سرانجام، هواداران مستعين پيروز شده و حكومت را بدست گرفتند.

روميان كه از اختلاف و پراكندگى مسلمانان، به ويژه درگيرى‌ هاى دارالخلافه بغداد باخبر شده بودند، به مرزهاى مسلمانان هجوم آوردند. در نزديكى شهر "ملطيه" ميان سپاهيان روم و مدافعان مسلمان، نبرد شديدى درگرفت و از طرفين تعداد زيادى كشته، زخمى و اسير گرديدند.

در اين جنگ بى‌ امان، عمر بن عبيدالله بن اقطع، فرمانده كل مسلمانان و على بن يحيى ارمنى، از فرماندهان سپاه و حدود دو هزار نفر از سربازان مسلمان كشته شدند. مردم بغداد كه از اختلافات داخلى عباسیان و كشته شدن مسلمانان در نبرد با روميان، ناراحت و نگران بودند در اول صفر سال 249 قمرى به طور خودجوش صداى اعتراض خويش را نسبت به ضعف و سستى دست‌اندركاران حكومتى بلند نمودند.

اعتراضات آنان، پيوسته فراگيرتر مى‌ شد و جمعيت فراوانى را به خود جذب مى‌ كرد. مردم خشمگين بغداد، زندان حكومتى را مورد هجوم قرار داده و آن را از دست مأموران بيرون آوردند و زندانيان را آزاد كردند.

آنان به خاطر اعتراض به دست‌ اندركاران حكومت، يكى از پل‌‌ هاى بغداد را بريده و ديگرى را به آتش كشيدند و انبارهاى دولتى و سرمايه‌ داران را مصادره كرده و براى تقويت سربازان مبارز، به سوى جبهه هاى جنگ ارسال كردند. ديگر شهرنشينان بلاد اسلامى نيز از رفتار و كردار حاكمان و متصديان امور ناراحت و متنفر بودند. در سامرا، شورشيان اين شهر به تقليد از شورشيان بغداد به زندان ها هجوم آورده و زندانيان را آزاد كردند.

اهالى اهواز، فارس و جبال (مناطق كوهستانى سلسله جبال زاگرس و بخش‌هاي مياني ايران) جوانان خود را تجهيز كرده و براى پشتيبانى از مدافعان مسلمان به سوى سرحدات اعزام كردند. شورش مسلمانان كه مى ‌رفت از بغداد به همه بلاد اسلامى گسترش پيدا كند، از سوى زمامداران وقت سركوب شد.

وُصيف، بُغاى صغير و عموم سپاهيان ترك‌ نژاد بغداد به دستور خليفه عباسى به سركوبى شورشيان پرداختند و تعداد فراوانى از شورش‌ گران و بى‌ گناهان را از هستى ساقط كرده و آشوب آنان را از اين طريق خاتمه دادند.[۱]


1-  البداية والنهاية (ابن كثير)، ج 11-12، ص 5.

منابع:

سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد دوم، ماه صفر

پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -