انهار
انهار
مطالب خواندنی

ماموريت موفق عباسى براى نبرد با صاحب الزنج (258 هجری قمری )

بزرگ نمایی کوچک نمایی

على بن محمد معروف به "صاحب الزنج" كه به روايتى از پيروان فرقه خوارج بود در سال 255 قمرى، آشوب‌هايى را در جنوب عراق رهبرى كرد و به تدريج، افرادى را به خود وابسته نمود و آنان را براى آشوب، غارت و كشتار آماده كرد و داعيان خويش را به ساير مناطق جنوبى عراق و بخش‌هايى از جنوب غربى ايران گسيل داشت تا مردم را بر ضد عباسیان شورانيده و با بيرون كردن عامل حكومت و سپاهيان خليفه، اقدام به چپاول و كشتار كنند. آنان شهر بزرگ بصره را در پى هجومى سخت و شكننده، تصرف نمودند و در اين راه تعداد زيادى از سپاهيان دو طرف و مردم شهر كشته و زخمى گرديدند.

صاحب الزنج و سپاهيان او پس از تصرف بصره، دارايى ‌هاى اهالى اين شهر را غارت كرده و به بندرگاه و لنگرهاى بصره نيز آسيب كلى رسانيدند و تمام قايق‌ ها و كشتى‌ ها را به همراه محموله و كالاهايشان به تاراج بردند. پس از بصره شهرهاى عبادان (آبادان)، اهواز و ابله را نيز تصرف كردند و در اين ميان، وحشت و اضطراب عظيمى در مردم ايجاد نموده و خلافت عباسیان را با خطرى بزرگ مواجه كردند.

در اول ربیع الاول سال 258 قمرى، معتمد بالله (پانزدهمين خليفه عباسى) برادر خود، "موفق بالله عباسى" را به همراه "مفلح تركى" به نبرد صاحب الزنج اعزام كرد.

مفلح كه فرماندهى جسور و جنگنده اى بى‌ باك و ترك‌نژاد بود و در بسيارى از آشوب‌ ها و قيام‌ هاى مردمى بر ضد خلافت عباسى، نقش سركوب‌گر را بر عهده داشت و معترضان را با بى‌ رحمى تمام نابود مى‌ كرد. در نبرد با صاحب الزنج نيز فرماندهى لشكر موفق عباسى را بر عهده داشت. وليكن در اين نبرد سخت و سهمگين، پيروزى با سپاهيان صاحب الزنج بود و مفلح به همراه تعداد زيادى از ياران موفق عباسى كشته شدند. تاريخ كشته شدن مفلح هيجده جمادی الاول سال 258 قمرى است. موفق عباسى كه توان رويارويى با صاحب الزنج را از دست داده بود به ناچار عقب‌نشينى كرد.[۱]

شرح ماجراى صاحب الزنج را در كتاب "ماه صفر" از سلسله روز شمار تاریخ اسلام، صفحه 53 بيان كرديم و بدين جهت خوانندگان ارجمند را جهت كسب اطلاع و آگاهى بيشتر به آن ارجاع مى‌ دهيم.


1- مروج الذهب، ج 4، ص 199؛ وقايع الايام، ص 202.

منبع: پایگاه دانشنامه اسلامی


  

 
پاسخ به احکام شرعی
 
موتور جستجوی سایت

تابلو اعلانات

 




پیوندها

حدیث روز
بسم الله الرحمن الرحیم
چهار پناهگاه در قرآن
   
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ وَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ:
عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ
(۱) عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
(۲) وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
(۳) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُكِرَ بِهِ كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا
(۴) وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا كَيْفَ لَا يَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّي سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسى‏ رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ عَسَى مُوجِبَةٌ
    
آقا امام صادق (عليه السّلام) فرمود: در شگفتم از كسى كه از چهار چيز مى‌هراسد چرا بچهار چيز پناهنده نميشود:
(۱) شگفتم از آنكه ميترسد چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل« حَسْبُنَا اَللّٰهُ‌ وَ نِعْمَ‌ اَلْوَكِيلُ‌ » خداوند ما را بس است و چه وكيل خوبى است زيرا شنيدم خداى جل جلاله بدنبال آن ميفرمايد:بواسطۀ نعمت و فضلى كه از طرف خداوند شامل حالشان گرديد باز گشتند و هيچ بدى بآنان نرسيد.
(۲) و شگفتم در كسى كه اندوهناك است چرا پناه نمى‌برد بفرمودۀ خداى عز و جل:« لاٰ إِلٰهَ‌ إِلاّٰ أَنْتَ‌ سُبْحٰانَكَ‌ إِنِّي كُنْتُ‌ مِنَ‌ اَلظّٰالِمِينَ‌ » زيرا شنيدم خداى عز و جل بدنبال آن ميفرمايد در خواستش را برآورديم و از اندوه نجاتش داديم و مؤمنين را هم چنين ميرهانيم.
(۳) و در شگفتم از كسى كه حيله‌اى در بارۀ او بكار رفته چرا بفرمودۀ خداى تعالى پناه نمى‌برد« وَ أُفَوِّضُ‌ أَمْرِي إِلَى اَللّٰهِ‌ إِنَّ‌ اَللّٰهَ‌ بَصِيرٌ بِالْعِبٰادِ »:كار خود را بخدا واگذار ميكنيم كه خداوند بحال بندگان بينا است)زيرا شنيدم خداى بزرگ و پاك بدنبالش مى‌فرمايد خداوند او را از بديهائى كه در بارۀ او بحيله انجام داده بودند نگه داشت.
(۴) و در شگفتم از كسى كه خواستار دنيا و آرايش آن است چرا پناهنده نميشود بفرمايش خداى تبارك و تعالى(« مٰا شٰاءَ اَللّٰهُ‌ لاٰ قُوَّةَ‌ إِلاّٰ بِاللّٰهِ‌ »)(آنچه خدا خواست همان است و نيروئى جز به يارى خداوند نيست)زيرا شنيدم خداى عز اسمه بدنبال آن ميفرمايد اگر چه مرا در مال و فرزند از خودت كمتر مى‌بينى ولى اميد هست كه پروردگار من بهتر از باغ تو مرا نصيب فرمايد (و كلمۀ:عسى در اين آيه بمعناى اميد تنها نيست بلكه بمعناى اثبات و تحقق يافتن است).
من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۳۹۲؛
الأمالي( للصدوق)، ص: ۶؛
الخصال، ج‏۱، ص: ۲۱۸.


کلیه حقوق مادی و معنوی این پورتال محفوظ و متعلق به حجت الاسلام و المسلمین سید محمدحسن بنی هاشمی خمینی میباشد.

طراحی و پیاده سازی: FARTECH/فرتک - فکور رایانه توسعه کویر -